وندالیسم یا تخریبگرایی
وندالیسم یا تخریبگرایی پدیدهای است که امروزه در مناطق شهری شیوع پیدا کرده در ایران وندالیسم را نوعی بزهکاری جوانان و نوجوانان دانسته و هنوز بصورت ناشناخته می باشد .
وندالیسم یعنی تخریب کنترل نشده اشیای و آثار فرهنگی باارزش یا اموال عمومی است که یک ناهنجاری اجتماعی به حساب میآید و فردی که این کار را انجام می دهد در اصطلاح جامعه شناسان وندال می گویند تخریب اموال عمومیاز سوی جوانان و نوجوانان دارای عوارض و پیامدهای مادی و معنوی بوده که جنبههای عوارض انسانی را می توان بسیار فراتر دید .
مقدمه
همه ما با افرادی که بی اعتنا به مقررات اجتماعی حقوق دیگران را نادیده گرفته و با تخریب اموال عمومیخشم خود را موقتا فرو مینشانند برخورد داشته ایم. آیا این یک بیماری است و یا نشان از خشم فرو خورده افرادی که راه رهایی از احساسات منفی خود را نمیدانند؟
در تعاریف وندالیسم آمده است که وندالیسم( vandalism) برگرفته از واژه وندال( vandal) است. وندال نام قومیاز اقوام ژرمن – اسلاو بوده که در قرن پنجم میلادی در سرزمینی در میان دو رودخانه اودر و ویستول زندگی میکردند. آنان مردمیخشن و جنگ طلب بودند که مکرراً به سرزمینهای اطراف حمله کرده و پس از تخریب مناطق تصرف شده به تاراج اموال مردم میپرداختند. ویژگی تهاجمیو خرابکارانه قوم وندال سبب گردیده تا رفتارهای خشونت بار عمدی که به منظور تخریب اموال عمومیو دشمنی با علم و صنعت و آثار تمدن صورت میگیرد تحت عنوان وندالیسم مطرح شود. در اغلب تعاریف ارائه شده در باب مفهوم وندالیسم در مباحث انحرافات و آسیبهای اجتماعی، محققین از آن به عنوان رفتار معطوف به تخریب و خرابکاری اموال، تأسیسات و متعلقات عمومینام برده اند و به گفته دکتر سید مهدی صابری روانپزشک؛ تفاوت «وندالهای کهن » در هجومهای وحشیانه خود، چیزی را ویران میکردند که خود نساخته بودند، اما «وندانهای مدرن » چیزی را نابود میسازند که جامعه خودشان آن را ساخته است .
وندالیسم پدیده ای نوظهور و مدرن در جامعه جدید است که عکس العملی است خصمانه و واکنشی است کینه توزانه به برخی از صور فشارها، تحمیلات، ناملایمات، حرمانها، اجحافها و شکستها. در ستون جامعه شناسی انحرافات و آسیبشناسی اجتماعی وندالیسم به مفهوم داشتن نوعی روحیه بیمارگونه به کار رفته که مبین تمایل به تخریب آگاهانه، ارادی و خود خواسته اموال، تاسیسات و متعلقات عمومی است ( ویلکینسن، کلارک، ۱۹۹۱) معالوصف باید توجه داشت که اغلب صاحب نظران و محققان آن را به مثابه جنایتی خرد و از انواع بزهکاری جوانان به شمار آوردهاند(محسنی تبریزی ۱۳۷۹ ص ۱۹۵-۱۹۴).
برای شناسائی این پدیده باید گفت تقریباً هر کاری که ما انجام میدهیم به نوعی اجتماعی است، یعنی آن را از دیگران یاد گرفته ایم و با دیگران نیز انجام داده ایم و به طریقی مربوط به عده ای نیز میشود. بنابر این رفتار اجتماعی انسانها، دارای یک نظم اجتماعی است یعنی اینکه جامعه انسانی به شکل قابل ملاحظه ای در بیشتر مواقع، منظم عمل میکند(محسنی تبریزی ۱۳۸۳ صص ۲۷-۲۶). اما در شهرهای بزرگ بارها شاهد ویرانگری عمدی و رفتارهای غیر مسئولانه و ضد اجتماعی برخی از افراد هستیم که به طور عمد به تخریب و نابودی هر آن چه زیبا و هر آن چه متعلق به دیگران است میپردازند که این امر نشان دهنده نقص در پذیرش هنجارهای فرهنگی جامعه از سوی برخی افراد میباشد. پروفسور «گابریل موزر» استاد روانشناسی اجتماعی دانشگاه «رنه دکارت» فرانسه میگوید وندالها در اعمال خود مشخص کرده اند که احساس اجحاف و بی عدالتی دو انگیزه مهم برای خرابکاری و رفتارهای ویرانگرانه آنان است(تبریزی و صفری شالی ۱۳۸۳ ص ۶-۵)
همانطور که پیشتر گفته شد وندالیسم به عنوان یک پدیده اجتماعی را عموماً اندیشمندان به ناسازگاری نوجوانان با محیط اجتماعی تعبیر میکنند. وجه مشترک همه تعاریف وندالیسم در کارکرد منفی این پدیده و مذموم بودن آن در همه فرهنگهاست و این نکوهیده بودن به حدی میرسد که برخی صاحبنظران، وندالها را دشمنان آشکار جامعه و عمل آنها را نهایت گستاخی در رفتارها و تلقیها دانستهاند و کشورها نیز سعی کرده اند با وضع قوانینی بازدارنده با این پدیده ناهنجار مقابله کنند(صالح آبادی، وبلاگ)
تعریف وندالیسم و پیشینه تاریخی آن
در اغلب تعاریف ارایه شده در باب مفهوم وندالیسم در مباحث انحرافات و آسیبهای اجتماعی، محققین و صاحب نظران از آن به عنوان رفتار معطوف به تخریب و خرابکاری اموال، تأسیسات و متعلقات عمومی نام برده اند. به طور عموم لغت وندالیسم در قالبهای گوناگونی تعریف شده است و به شرح زیر میباشد
وندالیسم(Vandalism)
به آن دسته از بزهکاریهایی گفته میشود که هدف اصلی در آنها، ویرانگری عمدی، آگاهانه و خودخواسته ی اموال عمومیاست. وندالها کسانی هستند که به دلایلی در برابرهرآنچه زیبا و کاربردی است و متعلق به همهی مردم است ، نوعی گرایش تعمدی به رفتارهای نامسئولانه و تخریب گرایانه دارند. با وجود پیشینه ی کهن، در کاربرد روان شناختی و جامعه شناختی، به تنازع بیمارگونه با نشانههای امروزین تمدن، “وندالیسم” گفته میشود.مهم است که بدانیم در مواردی که فرد به تخریب اموال شخصی اش اقدام کند، این واژه صدق نمیکند .
وندالیسم به مفهوم آسیب اجتماعی
وندالیسم رامیتوان بمثابه یک آسیب یا درد اجتماعی تلقی کرد. کلارک ، هوبر ، ویلکینسن و گلداستون وندالیسم را چون سایر انحرافات اجتماعی ناشی از ناسازگاریهای حاکم بر روابط فرد و جامعه، تضعیف و فروپاشی آتوریته اخلاقی در تنظیم روابط بین افراد، تزلزل نهادهای جامعه در انتقال ارزشهای اجتماعی، سلطه شرایط آنومیک بر جامعه و واکنش و عکس العمل خصمانه و خشن برخی افراد به تحمیلات و شرایط نامطبوع، نامطلوب و غیرعادلانه بیرونی می دانند. میلز وندالیسم و سایر اشکال کجرفتاری را معلول دگرگونی ساختی در جامعه می داند. بزعم او کشاکش میان اخلاق، رسوم، ارزشها و منافع گروههای اجتماعی زمینه را برای پیدایی انواع صور بزهکاری، کجرفتاری و یا آسیب اجتماعی فراهم می سازد. زمانی که یک نظام اخلاقی مورد تغییر و یا تهدید قرار گیرد، افرادی که نظام اخلاقی موجود حافظ منافع آنهاست در ممانعت از تضعیف و یا تغییر آن کوشا می شوند. در مقابل گروه دیگری خواستار دگرگونی و فروپاشی آن می گردند. درنتیجه بین دو گروه اجتماعی متعارض و متضاد برخورد و ستیزه درمی گیرد و زمینه مساعدی برای پیدایش آسیبهای اجتماعی خاصی فراهم می شود (محسنی تبریزی ، ۱۳۸۶، ۱۷-۱۴).
وندالیسم به مفهوم یک انحراف و کجروی اجتماعی
در منابع مربوط به انحرافات و کجرویهای اجتماعی، وندالیسم به مثابه نوعی بزه و از انواع جرائم خرد مطرح شده است.برای آنکه وندالیسم در مفهوم جرم شناختی و آسیب شناختی اجتماعی آن بعنوان گونه ای کجروی و انحراف محسوب گردد، لازم است به اختصار در باب مفاهیم کجروی، بزهکاری، انحراف و صور آن توضیح داده شود. جامعه شناسان و علمای علوم اجتماعی خصوصاً پیروان مکتب جامعه شناسی نظم و کارکرد گرایی بر این باورند که حیات اجتماعی بر واقعیتی بنام هنجار استوار است. هنجارها قواعد رفتار اجتماعی به شمار می ایند که اجرای اصول و قواعد رفتاری هر جامعه را تضمین می کنند. بقاء و استمرار حیات هر جامعه در گروپیروی و متابعت اعضاء جامعه از هنجارها و ارزشهای فرهنگی مقررشده است، بااین وجود در همه جوامع بشری همه افراد به یکسان از هنجارها و ارزشهای اجتماعی پیروی نمی کنند. از این رو جامعه پیروی کنندگان هنجارهای اجتماعی را “همنوا” ونقض کنندگان آن را “ناهمنوا” می نامد. از میان اشخاص نابهنجار کسانی که رفتار نابهنجارشان تداوم داشته ومدت مدیدی دوام آورد کجرو یا منحرف و رفتار آنان کجروی یاانحراف اجتماعی نامیده می شود. بنابراین، برای آنکه عملی انحراف محسوب گردد، باید عوامل مختلفی درنظر گرفته شوند. این عوامل دربرگیرنده اهمیّت نسبی هنجارها، موقعیت کنشگر، وضعیت فردی و اجتماعی او و شرایطی که عمل در آن محقّق شده، می باشد( افخمی)
به طور کلی در اغلب تعاریف ارایه شده در باب مفهوم وندالیسم در مباحث انحرافات و آسیبهای اجتماعی، محققین و صاحب نظران از آن به عنوان رفتار معطوف به تخریب و خرابکاری اموال، تأسیسات و متعلقات عمومی نام برده اند.به عنوان مثال پاتریس ژانورن آن را «نوعی روحیه بیمارگونه» تعریف می کندگفته میشود ریشه این واژه، از عنوان قوم «وندال» گرفته شده است که موجب سرنگونی و فروپاشی امپراتوری بزرگ روم غربی شدند. نکته قابل توجه اینکه «وندالهای کهن »، در هجومهای وحشیانه خود، چیزی را ویران می کردند که خود نساخته بودند، اما «وندالهای مدرن »، چیزی را نابود می سازند که از آن جامعه خودشان است (مرتضی صالح آبادی).
علل ظهور پدیده وندالیسم
بررسیهای روانشناسی و تربیتی نشان میدهد وندالیسم غالبا ریشه اکتسابی دارد و از شرایط محیطی ناشی میشود. نوجوانان و جوانان متهمان اصلی این نوع رفتارهای خرابکارانه هستند و وضعیت اجتماعی شهرها نظیر سطح درآمد، تسهیلات رفاهی و معیشتی، محرومیتهای طبقاتی، مهاجرنشینی و … وقوع آن را تشدیدمیکند.
علل وقوع وندالیسم مجموعهای به هم تنیده از عوامل فرهنگی و اجتماعی میباشد که در جامعه معضل بیکاری، پر نشدن اوقات فراغت و تخلیه نشدن هیجانات روحی نوجوانان،میگناir مهمترین آنهاست. نقش رسانهها و مراکز فرهنگی و آموزشی نظیر دانشگاهها، مدارس و … درجامعه پذیری جوانان وجلوگیری از بروز وندالیسم بسیارموثراست.
شرایط فرهنگی جامعه نشان میدهد هر جا که رسانهها دست به کار شدهاند و برای فرهنگ سازی به صورت جدی برنامهریزی و عمل کردهاند، نتایج مطلوبی حاصل شده است. اطلاعرسانی درباره علل، نتایج و تبعات فردی و اجتماعی وندالیسم یک ضرورت جدی محسوب میشود و میتوان انتظار داشت افزایش آگاهیها به کاهش مخاطرات و آسیبها در این حوزه بینجامد. از میان علل شایع وندالیسم که در جوامع بشری شناخته شدهاند برخی از آنها که در جامعه نقشی جدی و پررنگ دارند به شرح زیرند.
عوامل فردی-روانی- زیستی موثربر وندالیسم
۱- هیجانات روحی: دلیل وندالیسم هر چه باشد، در شکل نهایی از یک هیجان روحی ناشی میشود که به صورت عصبانیت، پرخاشگری، عصیان جمعی و خودنمایی به تخریب میانجامد. کاهش هیجانات نامطلوب و هدایت و تخلیه بخشی از آن به اقتضای سن، موقعیت فردی و اجتماعی، فشارها و ناملایمات زندگی روزمره به وجود میآید، یکی از وظایف مهم دولتها و نهادهای حکومتی است.
این اعمال اعتراض افراد نسبت به چیزی است که به دست نیاورده اند و با تخلیه هیجانی همراه است. در واقع می توان گفت حسن این اعمال این است که افراد به جای خودآزاری یا دگرآزاری به شیء آزاری می پردازند و این امر سبب می شود که درگیریهای بین فردی کاهش یابد.
فروید معتقد است: انسان دارای دو گرایش مرگ و زندگی است. در گرایش مرگ ، افراد با تخریب کردن ارضاء می شوند. به نوعی گرایش افراد به خشونت بیشتر است. این حس گاهی اوقات در کودکان نیز دیده می شود؛ آنها نه از جنبه شناختی بلکه با خشم و بدون تفکر و به طور مستمر، اسباب بازیهایشان را خراب می کنند و این اخطاری است که والدین در سنین کودکی باید آن را جدی بگیرند زیرا وندالیسم نیز نوعی علاقه به تخریب با هیجانات عاطفی شدید است. افزایش کمیت و کیفیت مراکز تفریحی، مجموعههای ورزشی و امکانات تخلیه انرژی افراد بویژه نوجوانان و جوانان و ارائه تسهیلات برای استفاده اقشار مختلف از آنها یکی از کارکردهای مطلوب جامعه است که به کاهش وندالیسم منجر میشود و متاسفانه بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک در این زمینه با محرومیت مواجهند. حتی در شهرهای بزرگ برخلاف تصور عمومیاهالی بسیاری از محلهها و مناطق شهری با کمبودهای تفریحی و ورزشی مواجهند و انرژی جوانان اگر هرز نرود و سرکوب نشود، به تخریب و اخلال منجر میشود.
۲- خودنمایی: خودنمائی در گروه دوستان نیز در این حوزه آسیبی جدی است و بسیار پیش میآید که عدهای از محصلان سوار بر اتوبوس به پاره کردن روکش صندلیها میپردازند یا در ایستگاه اتوبوس شیشههای جداره سرپناه را میشکنند تا قدرت بازو و جسارت خود را به رخ همسالان بکشند و جلب توجه و خودنمایی کنند. رها شدن انرژی عقدههای سرکوفته خانوادگی و اجتماعی، ناکامیهای فردی و جمعی و محرومیتهای فرهنگی نیز در این حوزه قابل بررسی است و البته به بحث و دقت نظر در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی تودههای مردم و طبقات جامعه نیاز دارد.
عوامل خانوادگی موثربر وندالیسم
۱- تنبیه، شدت عمل بیش از حد و سختگیری افراطی: تنبیه، شدت عمل و سختگیریهای افراطی که از سوی والدین درخصوص فرزندان اعمال میشود باعث میشود که جوانان ، از والدین خود طرد شوند، نیازهای اساسی آنها نادیده گرفته شود و به احساسات و عواطف آنها توجه نشود. پس هنگامی که جوان یا فرزند خانواده از خانواده طرد شود باعث میشود با کمترین هزینه یا کمترین محبت از طرف دیگران و گروههای نابهنجار جذب شود.
۲- زیادهروی در ابراز مهر و محبت و مراقبت و محافظت بیش از اندازه: مهر و محبت بیش از اندازه که معمولاً از سوی مادران اعمال میشود منجر به عدم رشد طبیعی فرزندان میشود و باعث عدم اعتماد به نفس شخصی و توسل به والدین میشود. پس با توجه به این که کودک در خانواده هیچگونه محدودیتی را نمیچشد پس توان مقابله با مشکلات زندگی در خود نمییابد پس اگر فرزند در جامعه یا در کنکور یا مسائلی از این قبیل دچار شکست یا آنطور که باید مطابق میل ایشان باشد اتفاق نیفتد دچار انواع ناراحتیهای روحی و روانی اجتماعی خواهد شد، پس همراه مهر و محبت، باید آموزش روی پای خود ایستادن، اعتماد به نفس را در فرزندان دهیم.
۳- توقعات نامعقول و انتظارات نابجا از فرزندان: انتظارات والدین باید متناسب با تواناییهای فرزندانتان باشد اگر والدین توقعات بیش از حد معقول از نوجوانان، خود داشته باشند باعث میشود که فرزندان آنها از نظر رشد در زمینههای مختلف تحصیلی – غیره، و نیز عزت نفس در حد پایینی قرار گیرند.
۴- نظم و انضباط نامعقول و افراطی: از آنجا که نظم و انضباط همچنانکه لازمة پیشرفت هر جامعهای است برای هر خانواده نیز همین حکم را دارا است منتها هنگامی که از حد متعادل خود خارج میشود آثار زیانباری به بار خواهد آورد و مانع رشد و تعالی خواهد شد. انضباط خشکی که گاهی از سوی والدین نسبت به فرزندان وارد میشود منجر به ایجاد محرومیتها و ناکامیهای غیر اصولی برای کودک شده کانونهای خانواده را سرد و از هم گسیخته مینماید. فضای تهدید و ترس امنیت فرزندان را سلب و به لحاظ عاطفی وضعیت نابهنجاری برای فرزندانتان به وجود میآورد. البته در مقابل در خانوادههایی نیز که هیچگونه نظم و انضباطی حاکم نیست و فرزندان خود را در آزادی و بیقید وبندی رها میکنند این قبیل خانوادهها هم نابهنجارهایی به وجود میآورند. در این حالت نیز شخص، با پیدایش شخصیتی خودمدار و خیرهسر به خود اجازه میدهد دیگران را مورد تعرض و آزار قرار دهد. پس به طور کلی میتوان گفت که اگرکودک در محیط خصومت زندگی کند یاد میگیرد که ستیزهجویی کند اگر کودک در محیط شرمندگی زندگی کند یاد میگیرد که احساس گناه کند، اگر در محیط بردباری زندگی کند یاد میگیرد صبور باشد، اگر در محیط امیدوارکننده زندگی کند، اعتمادبه نفس را یاد میگیرد، اگر در محیط تحسین زندگی کند، قدردانی یاد میگیرد، اگر در محیط منصفانه زندگی کند عدالت را یاد میگیرد، اگر در محیط امن زندگی کند باایمان میشود. پس میتوان نتیجه گرفت که وندالیسم «تخریب اموال» مانند همه رفتارهای نابهنجار دیگر از عوامل رفتاری آسیبزای خانواده سرچشمه میگیرد، مخصوصاً اگر کودک در محیط خانوادگی همراه با خشونت زندگی کند یاد میگیرد که ستیزهجویی کند پس ستیزهجویی و وندالیسم میتوان گفت که ابتدا در محیط خانواده آموخته میشود .
عوامل اجتماعی موثربروندالیسم
۱- تضاد طبقات: وندالها به طبقه خاصی تعلق ندارند و تنها در محدودههای مشخص از شهرها به خرابکاری نمیپردازند. یک خرابکار اعمال ناهنجار خود را در همه جای شهر به نمایش میگذارد و محدودیتی قائل نمیشود. با این حال، میتوان ادعا کرد وجود خرده فرهنگها و مهاجرنشینی در یک محدوده مشخص شهری به افزایش وندالها و وندالیسم در آن قسمت کمک میکند. در حقیقت طبقات مختلف اجتماعی و افزایش فاحش فاصله میان خاستگاه عمده وندالیسم محسوب میشود. هنگامیکه یک جامعه دچار تضاد و اختلاف طبقاتی میشود، تفاوتهای پنهان در لایههای درونی زندگی نظیر تربیت خانوادگی، نگرش فردی و اختلاف شوون اخلاقی و عقیدتی در ظاهری آشکار و کاربردی تجلی مییابد و به حوزههای ملموس زندگی و رفتار اجتماعی کشیده میشود. اختلاف طبقاتی نوعی بیعدالتی و خصومت را در جامعه القا میکند که برتریهای شهروندی را برنمیتابد. مفاهیمینظیر تقسیم شهر به بالا و پایین وجود حاشیه نشینی درشهرهای بزرگ از تفاوت در بهرهمندیهای شهروندی و تسهیلات رفاهی زندگی اجتماعی حکایت میکند و منبعی برای تولید رفتارهای خصمانه و عصیانگری طبقاتی میشود. در چنین حالتی، سازههای موجود در مناطقی که به سکونت طبقات مرفه اختصاص دارند یا وسایلی که برای ارائه تسهیلات شهری بیشتر در این قسمتها نصب میشوند، بیش از پیش در معرض تخریب قرار میگیرد و نقش عقدهها و تضادهای طبقاتی پررنگتر میشود.
۲- تربیت اجتماعی: نظام تربیتی جامعه از کارکردهای فنی، اخلاقی، تاریخی و قانونی آن نشات میگیرد و حاصل میشود ضعف این نظام براستی بزرگترین نارسایی یک جامعه محسوب میشود که چهره حال و آینده آن را مخدوش میکند و حیات اجتماعی اعضای آن را به مخاطره میافکند. توجه به این نکته که تمدنهای شهری بستری برای تجلی ماهیت متغیر زندگی مدرن امروزی هستند و شهرهای جامعهای که یاد ندهد و یاد نگیرد، محکوم به نابودیاند ضرورتهای آموزشهای محیطی و کارکردهای تعلیم اجتماعی را آشکار میکند. بیارزش دانستن اموال و منافع عمومیمهمترین آسیب این حوزه است که ریشه در ناپختگی فردی، ضعفهای فرآیند اجتماعی شدن در مرحله عمل و فقدان آموزش و اطلاعرسانی درباره محیط دارد.
عوامل اقتصادی موثربروندالیسم
-مالیات و خدمات: نظریههای کلاسیک مالیات که تا امروز نیز کاربرد دارند و اساس و پایه ارائه خدمات مطلوب و به روز به شهروندان محسوب میشوند، بر ایجاد یک نوع توازن ملموس و ذهنی میان اخذ مالیات و ارائه خدمات تاکید میکنند در حقیقت باید میان این دو شاخصه رابطه معناداری وجود داشته باشد و یک راهکار اساسی این است که مالیات شهروندان به طور مستقیم و غیرمستقیم برای ارائه خدمات صرف شود و بعکس آن پولی غیر از مالیات برای ارائه خدمات هزینه نشود. در چنین حالتی شهروندان میپذیرند و به عینه مشاهده میکنند که خدمات شهری نتیجه مالیاتی است که خودشان میپردازند و بالطبع در مقابل حفظ و صیانت از سازههای ارائه کننده این خدمات مسوولیتی دو چندان بر دوش خود احساس میکنند.(افخمی)
زیرساخت روانی وندالیسم چیست؟
در وندالها “پرخاشگری” اصلی ترین زیرساخت میباشد. پرخاشگری یکی از مکانیزمهای دفاع روانی برای تسلط بر محیط و کسب آرامش است. خشم و پرخاش زاده ی موقعیتهای نامطلوب همانند ورشکستگی و فقر، دلتنگی و بی وفایی، درد و رنج، بیماریها و …است. پرخاشگری در رویارویی با افراد با کتک و تحقیر و توهین و شکنجه و سرزنشهای افراطی و … و در رویارویی با اشیاء با خرابکاری و ویرانگری نشان داده میشود. در صورت کسب معیارهای تعریف شده و تداوم و توالی کافی میتوان در یک واژه پرخاشگری نسبت به افراد را “سادیسم” و پرخاشگری نسبت به اشیاء را “وندالیسم” نامید(خداشناس)
انواع وندالیسم
طبق تقسیم بندی جزئی، وندالیسم عموماً بر سه نوع فردی، گروهی و بین نسلی میباشد.
وندالیسم فردی و گروهی : وندالیسم “گروهی” با برنامه و هدفی مشخص اجرا میشود، اما وندالیسم “فردی” اغلب بدون برنامه و هدف مشخص است. اگرچه وندالیسم گروهی بیشتر و آشکارتر یا پررنگ تر جلوه میکند، اما درعمل، آسیبهای پنهان اجتماعی واقتصادی وندالیسم شخصی بسیار گسترده تر و عمیق تراست. بیشتر وندالها آسیب و تخریب آنها بسیار وسیع می باشد مانند : نقاشیها و مجسمههای گالریهای هنری، آثار باستانی در موزهها، بناهای تاریخی، اماکن مذهبی، مجسمهها، نیمکت و صندلیهای عمومی، فضاهای سبز، سطلهای زباله و … در جنگلها، پارکها و میادین، چراغها و باجههای تلفنهای خیابانی، اموال رستورانها و هتلها، صندلیهای سینما، مترو، قطار، اتوبوس، هواپیما و ورزشگاهها، ریلهای قطار، آسانسورها، کتابهای کتابخانههای عمومی، در و دیوارهای شهر، اموال مدرسه، تابلوهای راهنمایی و رانندگی، انبارها و استخرهای عمومی، دستشوییهای عمومی، عابر بانکها و…، آتش افروزی در جنگلها و انبارهای عمومی، شکستن لامپها در گذرگاههای عمومیو پارکها، شکستن شیشههای خانههای متروکه، بمب گذاری با هدف تخریب اموال عمومی( و نه آسیبهای انسانی) و بسیاری موارد دیگر .
وندالیسم بین نسلی: هنگامی که فاصله بین فرهنگ عمومی وفرهنگ رسمی زیاد باشد، فاصله بین معیارهای تنظیم کننده واقعیات با شرایط واقعی حاکم برواقعیات زیاد می شود وعکس العمل نسلی را در پی دارد که هنجارها ، قواعد، رسوم ، الگوها وعادات وقوانین نسلی دیگر را که واقعیات و شرایط او را درنظر نمی گیرد طرد می کند. فاصله هرچه بیشتر و عمیق تر بین فرهنگ عمومی وفرهنگ رسمی نیز یکی از عوامل تعیین کننده ای است که معین می سازد، یک نسل تقابل دیدگاهها ، رفتارها و الگوهای خود با نسلی دیگر را به شکل مشارکتی واصلاحی ببیند یا تعامل را راه حل مناسبی ندیده چرا که شکاف را آنقدر اساسی وعمیق بیابد که تنها راه را در خرابی وفروپاشی تمامی نظامی ارزیابی کند که انعطافی برای درنظرگرفتن خواستها، نگرشها والگوهای نسل اوقائل نمی شود. به بیان دیگر، کنش و واکنش نسلها نسبت به شرایط موجود و نسبت به یکدیگرست که می تواند موجب شود آسیب اجتماعی وندالیسم پدید آمده، گسترش یافته ومتجلی شود. اگر تفاوتهای نسلی در جامعه ای به حدی باشد که شکاف محسوسی را نشان دهد، آنگاه نسلهای درتقابل با یکدیگر چند راه پیش روی دارند. اگر نسلی که نهادهای جامعه را در کنترل هنجارها، نگرشها، رفتارها والگوهای خود دارد به نگرشها، ایدهها، هنجارها، رفتارها والگوهای نسلی که در زیردست او پرورده می شود، توجه نکرده وکاملاً تجویزی ویک طرفه، نحوه کنش موردانتخاب او نسبت به شرایط موجود ونسل مقابل باشد، اولین گام برای تشکیل پدیده وندالیسم را برداشته است . نسل زیر دست چندراه پیش روی خود دارد، یا آنچه را که در تقابل با نسل مسلط می بیند از طریق تعامل وهمفکری وهمجوشی برطرف سازد ، از سرایت وندالیسم به خود تااین مرحله از کنش اجتناب کرده است ، ولی انتخابهای بعدی او تحت تأثیر واکنشهای نسل مسلط قرار دارد. اگر نسل مسلط همچون گذشته برشیوه تجویز وتحدید یک طرفه خود استمرار ورزد، علاوه برآن که خود را نگرشها، باورها والگوهای دیگری که برخاسته از شرایط جدید حاکم برواقعیت وجامعه است محروم ساخته، خود را در خطر واکنش بعدی نسل زیردست به شکل خرابکاری وآشوبگری وندال قرار داده است . اما واکنش بعدی نسل زیر دست چگونه می تواند باشد؟ اگر بنابرهردلیلی کنش مناسب خود را برای حل مشکل رها کرده وبه مقابله به مثل بپردازد در راه آشوبگری گام برداشته است وبه جای حل مشکل، مشکل را حذف کرده است واگر روزی بخواهد برای برطرف کردن نیازهای خود از آن استفاده کند ، باید مجدداً خرابهای خود را آباد کند. درنهایت نحوه عمل وعکس العمل نسلهای مسلط و زیردست نسبت به یکدیگر ونسبت به واقعیات موجود است که تعیین کننده نهایی است . این امر هنگامی بیشتر از کنترل افراد خارج شده و وندالیسم را تابع شرایط موجود می سازد که اولاً فاصله بین واقعیات و شرایط اجتماعی جامعه با هنجارها، باورها، رفتارها والگوهای نسلها زیاد بوده و ثانیاً شکاف بین فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی عمیق وگسترده باشد وهنگامی بیشتر متأثر از انتخاب کنشهای نسلهاست که آنها به جای مشارکت وتعامل با یکدیگر ، تجویز وحذف یکدیگر را دنبال کنند وبرای دیدگاهها، هنجارها، باورها ، رفتارها والگوهای دیگری مشروعیت قائل نشوند. باید دقت کرد که در بسیاری از موارد تفاوتهای موجود در هنجارها، نگرشها، رفتارها و الگوهای هرنسل برخاسته از شرایط حاکم برتعامل یک نسل است واز منظر نسلی که با تعاملات دیگری سروکار داشته واز شرایط دیگری متأثر شده به شکلی اجتناب ناپذیر متفاوت است . به نظر می رسد که می توان به بررسی برخی از این علل اجتناب ناپذیر پرداخت.
انواع وندالیسم
وندالیسم به دو نوع فردی و گروهی می باشد وندالیسم “گروهی” با برنامه و هدفی مشخص اجرا میشود، اما وندالیسم “فردی” اغلب بدون برنامه و هدف مشخص است. اگرچه وندالیسم گروهی بیشتر و آشکارتر یا پررنگ تر جلوه میکند، اما درعمل، آسیبهای پنهان اجتماعی واقتصادی وندالیسم شخصی بسیار گسترده تر و عمیق تراست. بیشتر وندالها آسیب و تخریب آنها بسیار وسیع می باشد مانند : نقاشیها و مجسمههای گالریهای هنری، آثار باستانی در موزهها، بناهای تاریخی، اماکن مذهبی، مجسمهها، نیمکت و صندلیهای عمومی، فضاهای سبز، سطلهای زباله و … در جنگلها، پارکها و میادین، چراغها و باجههای تلفنهای خیابانی، اموال رستورانها و هتلها، صندلیهای سینما، مترو، قطار، اتوبوس، هواپیما و ورزشگاهها، ریلهای قطار، آسانسورها، کتابهای کتابخانههای عمومی، در و دیوارهای شهر، اموال مدرسه، تابلوهای راهنمایی و رانندگی، انبارها و استخرهای عمومی، دستشوییهای عمومی، عابر بانکها و…، آتش افروزی در جنگلها و انبارهای عمومی، شکستن لامپها در گذرگاههای عمومیو پارکها، شکستن شیشههای خانههای متروکه، بمب گذاری با هدف تخریب اموال عمومی( و نه آسیبهای انسانی) و بسیاری موارد دیگر .
ویژگیهای افراد وندالیسم عبارتست :
۱- پسران بیش از دختران به برون ریزی خشم خود میپردازند، وندالیسم بیشتردر بین پسرها دیده میشود و بین ۱۰ تا ۲۵ سال شایع تر است.
۲- وندالیسم بین شهرنشینها بیشتراز روستا نشینها دیده میشود، چراکه تلاقی و تعامل لایههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی واجتماعی و… در شهرها(به ویژه کلانشهرها) و تراکم و تنوع جمعیتی درآن، افزون تر، و فشارهای روانی ناشی از آن، بیشتر است .
۳- شدت بروز وندالیسم از خفیف (مانند دیوارنویسی، رنگ پاشی روی تابلوها، پنچر کردن و خط انداختن اتوموبیلهای پارک شده و…) تا شدید (مانند شکستن شیشههای مغازهها و غارت آنها در هرج و مرجها، تخریب جایگاهها و اتوبوسها پس از مسابقات خشونت بار فوتبال و …) تعریف میشود و درافرادی که از نظر تحصیلی و خانوادگی در سطح پائین تری هستند بیشتر دیده میشود
۴- در وندالها “پرخاشگری” اصلی ترین زیرساخت روانی است زیرا که پرخاشگری یکی از مکانیزمهای دفاع روانی برای تسلط بر محیط و کسب آرامش است. از دلایلی که وندالیسم در یک جامعه بروز و گسترش مییابد اعتیاد ، فقر فرهنگی- اقتصادی، اختلالات رفتاری روانی و … می باشد .
ریشههای وندالیسم را می توان تجربههای تلخ یا تربیت غلط درکودکی: همچون طلاق پدر و مادر، تنبیه نامتناسب بدنی یا رفتاری و کلامی، بی بند و باری جنسی یا اعتیاد و به زندان افتادن پدر یا مادر(یا هر دو) ، کمبودهای عاطفی بین کودک و پدر و مادر ، عوامل ژنتیکی و وراثتی: عقب ماندگی ذهنی و نقص عضو جسمی، اختلالات شخصیت ، کاستیهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی همانند سایر نابهنجاریهای اجتماعی (اعتیاد، بزهکاری، خودفروشی و …)، وندالیسم در یک نگاه بسته، جرم و در نگاهی باز، بیماری است .
در ایران بر اساس ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی، هر کس عمدا اشیای منقول یا غیرمنقول متعلق به دیگری را تخریب یا به هر نحو، کلا یا بعضا تلف کند یا از کار بیندازد، به حبس از ۶ ماه تا سه سال محکوم می شود. درباره ی تخریب اموال عمومیقانونگذار برای برخی انواع وندالیسم تا ۱۰ سال مجازات حبس در نظر گرفته است .
مبانی نظری وندالیسم
با توجه به زمینهها و مبانی نظری وندالیسم، بویژه سبب شناسی آن، اغلب صاحبنظران مسائل کج رفتاری بر این عقیده اند که وندالیسم چون بسیاری از رفتارهای انحرافی معلول علت واحدی نمیباشد. از طرفی دیدگاههای غالب اکنون بر این این اصل تأکید و اصرار دارند که نظریههای جامعه شناسان و روانشناسان کج رفتاری؛ هیچ یک به تنهایی کفایت لازم را در تبیین علل رفتار آدمینداشته و غالباً اسیر تنگ نظریها، تک سبب بینیها و تقیدات و تعصبات حوزههای نظری خود هستند.
در مکاتب جامعه شناسی، سازمانها، ساختارها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی به مثابه واقعیتهای اجتماعی، علت رفتار آدمیبه حساب آمده و رفتارهای بزهکارانه را معلول ساختارهای اجتماعی و فرهنگی دانسته اند.
در مقابل روانشناسان بویژه روانکاوان آن را معلول کارکرد نیروهای سرکش درونی میپندارند. گروهی از صاحبنظران نیز در مقابل، به تعامل میان فرد و جامعه در فراگرد رفتار اشاره کرده اند. رویکرد آنان که بیشتر به روانشناسی اجتماعی نزدیک است و فرد و جامعه را تواماً و در کنشهای متقابل در جریانات رفتار فردی دخیل میدانند. این رویکرد که در مکتب جامعه شناسی شیکاگو شکل گرفته است به فراگرد متقابل و تعامل میان کنشگران و محیط در مسیر عمل آدمی، معتقد است و بر این اصل اصرار میورزد که انسان در عین حال که سازنده جامعه و واقعیات اجتماعی است زیر نفوذ تولیدات خود نیز قرار دارد و به نظر تیلور(محسنی تبریزی، ۱۳۷۹،ص ۱۹۶ به نقل ازتیلور ۱۹۷۳، صص ۳-۱)
رابطه ای که میان انسان و جامعه وجود دارد یک رابطه دیالکتیک بوده و میباید این فرایند را در تمام مراحل کژرفتاری در نظر آورد. در پیوستار زیر به اجمال به برخی از نظریات مهم جامعه شناسی و روانشناسی تبیین کننده وندالیسم اشاره میشود.
تئوریهای جامعه شناسی وندالیسم
با توجه به تنوع و تعدد تئوریهای جامعه شناسی انحرافات به چند نظریه مرتبط با موضوع مورد مطالعه اشاره میشود:
۱- تئوری کنترل اجتماعی تئوری کنترل بیان دارد که ذات بشر نه متکی بر اخلاق و نه غیر آن (ضد اخلاق) است. در این تئوری امکان کجروی قطعی است و ایجاد همنوائی است که باید ریشه یابی شود (محسنی تبریزی و شالی ، ۱۳۸۳ ،ص ۹ به نقل از صدیق سروستانی، ۱۳۷۲ ص ۵۱ ).
هیرشی مبدع نظریه «کنترل» اجتماعی یا قیود اجتماعی معتقد است که کجروی ناشی از ضعف یا گسستگی تعلق فرد به خانواده و جامعه است. هیرشی در تئوری خود قیود اجتماعی را تحت چهار مفهوم کلی مورد بررسی قرار میدهد: ۱- وابستگی به خانواده، معلمان و …، ۲- تعهد(وجدان)، ۳- درگیر و مشغول بودن به فعالیتهای گوناگون روزانه و ۴- باورها(باور به نیکوکاری و حسن شهرت)
هیرشی معتقد است که اجزاء تعلق و وابستگی به جامعه شامل موارد زیر میباشد: ۱- اتصال با سایر افراد ۲- پذیرفتن و مشارکت در نقشها و فعالیتهای اجتماعی که ارزش و نتایجی برای آینده دارند. ۳- اعتقاد به ارزشهای اخلاقی، هنجارهای فرهنگی و امثال آن.
هیرشی معتقد است که کیفیت هر کدام از موارد سه گانه فوق الذکر در هر مورد خاص میتواند موجد همنوائی و کجروی باشد.مثلاً اگر پیوندهای مختصری با افرادی که طرفدار همنوائی و رفتارهای قانونی و قابل قبول هستند داشته باشد، احتمال کجروی در مورد وی افزایش مییابد. این تئوری چندان به تأثیر محیط در بزهکاری نمیپردازد و بدین ترتیب میتوان گفت که چهار عامل قیود اجتماعی به تنهائی نمیتوانند تبیین کننده عدم ارتکاب به بزهکاری باشد، در این میان رفقا، صاحبان بزهکار و به طور کلی محیط نامناسب اجتماعی نقش مهم و موثری دارندو باید به آنها نیز توجه داشت (محسنی تبریزی و شالی ، ۱۳۸۳ ،ص ۹ به نقل از مشکانی، ۱۳۸۱،ص ۱۱).
۲- تئوری فشار
تئوری فشار توسط رابرت مرتن (۱۹۳۸) ارائه شده و بعدها توسط آلبرت کوهن (۱۹۵۵) تئوری خود را در مورد خلافکاری نوجوانان تدوین نمود بسط عقاید مرتون است. طبق این تئوری افراد طبقات پائین احتمال بیشتری دارد که دچار کجروی شوندزیرا که اجتماع، آنها را به کسب موفقیتهای بزرگ ترغیب مینماید اما ابزار رسیدن به آن هدفها را در اختیار آنها قرار نمیدهد. کوهن این تئوری را بدین صورت بسط میدهد که زمانی که آرزوهای طبقات پائین برای کسب منزلت از میان میرود، جوانان طبقات پائین تشویق میشوند که منزلت را با شرکت در خلافکاری میان خود جستجو نمایند و آنهائی که جسارت بیشتری داشته باشد به اعمال غیر قانونی و خلاف(جرم) و برخی دیگر به اعمال ضد اجتماعی چون تخریب اموال عمومیو زد خورد خیابانی کشیده میشوند(جوانمرد ، ۱۳۹۰ ،ص ۱۱۹-۱۱۱).
۳- تئوری یادگیری(اجتماعی)
مطابق تئوری یادگیری اجتماعی سا ترلند رفتارهای منحرف از طریق برقراری ارتباط فرد با دیگران آموخته میشود . به صورت دقیق تر ساترلند، تئوری پیوند افتراقی را برای توضیح چگونگی آموختن انحراف ارائه داده است. ساترلند درتئوری پیوند افتراقی بیان میدارد که احتمالاً افراد زمانی منحرف میشوند که بیشتر با اشخاصی ارتباط داشته باشند که عقاید انحرافی داشته باشند تا افرادی که رفتارهای ضد انحرافی دارند. در تبیین وندالیسم با این تئوری میتوان گفت که افراد زمانی به تخریب اموال عمومیمیزنند که معاشران و دوستان آنها چنین کارهائی انجام میدهند و از آنها یاد میگیرند(جوانمرد ، ۱۳۹۰ ،ص ۱۱۹-۱۱۱).
۴- بیگانگی و وندالیسم:
پیش فرض اساسی صاحبنظران این تئوری بر این است که وندالها و جوانان بزهکار به طور دراماتیک یکی از بارزترین و مشهود ترین گروههای بیگانه در جامعه معاصر هستند. به زعم این صاحبنظران وندالهای بیگانه معمولا در خانههایی غیر منظبط با والدینی سر در گم و مردد و نامطمئن از ارزشها و فلسفه اجتماعی خویش پرورش یافته و غالباً احساس در ماندگی و اجحاف خود را به صورت قهر آمیز و پرخاشگرانه در مقابل نسل بزرگتر، صاحبان قدرت و همه سازمانهای تأسیس شده در جامعه نشان میدهند. فیوئر در باب منشأ انتسالی و روانیبیگانگی نسل جوان و روحیه انتقامجوئی و ویرانگرایانه آنان که از آن به “تدبیر ناخودآگاه” تعبیر میکند معتقد است «احساسات و عواطف صادره از ناخودآگاه جوانان که ناشی از ستیز نسلهاست خود را در جهات نامتعارف و غیر عقلائی بطور بارزی نمودار میسازد». به نظر فیوئر، بیگانگی روانی خود را در صور رفتارهای نابهنجار نظیر وندالیسم، خشونت، میل به انتقامجوئی و نظائر آن بروز میدهد. از این رو بیگانگی امری نابهنجار و جرم زاست. این نوع برداشت در مقابل آن دسته از نظریههای مارکسیستی قرار دارد که بیگانگی را امری طبیعی، مولد و آفریننده میبیند (محسنی تبریزی،۱۳۷۹،ص۱۹۷ ). کنیستون در نظریه بیگانگی خود جوانان را بیگانههایی در نظر میگیرد که ستیز با نظم موجود و نفی کامل آنچه را که ارزشهای مسلطفرهنگ جامعه خوانده میشود، فضیلت میدانند. توصیف کنیستون از جوان بیگانه متضمن این حقیقت است که بیگانگی روانی نتیجه ای از کامیابی غم انگیز پسران در ستیز اودیپال و سردر گمیو ناکامیآنان در هویت یابی با والدین است(کنیستون ۱۹۶۹،ص۸۰ به نقل از محسنی تبریزی،۱۳۷۹،ص۱۹۸-۱۹۷ ).
ریچار فلکس با ربط وندالیسم به بیگانگی نسل جوان مدعی است که رفتارهای معطوف به تخریب و ویرانگری بر خلاف دیدگاه فیوئر و کنیستون ناشی از ستیز اودیپال میان جوانان و والدین اقتدار گرا نیست، بلکه نتیجه مستقیم بریدگی و عدم پیوندی است که بین ارزشهای تحمیل شده از سوی والدین و آنچه به منزله شرائط و حرکتهای حاکم در جامعه مطرح است، میباشد. چنین برداشتی از از ستیز فرد و جامعه در آراء برخی از جامعه شناسان انتقادی نیز مشهود است. معتقدان نظریههای انتقادی و مارکسیستی؛ نظام مسلط فرهنگی و اجتماعی و روابط حاکم بر آن را پایه و مایة بیگانگی انسان دانسته و معتقدند احساس تنفر و بیزاری، از عملکرد کل نظام اجتماعی سرچشمه میگیرد و علت اصلی را باید در ناهمسازی کارکرد نظام اجتماعی با نیازهای انسانی جستجو کرد. از این رو برای رهائی از قیود نظام اجتماعی موجود که نفی کنندة امکانات نهفتة عینی و استعدادهای ناشکفتة انسانی است باید نهادهای کنونی را در هم ریخت و نظام دیگری را جایگزین کرد(محسنی تبریزی،۱۳۷۹،ص۱۹۹-۱۹۸ به نقل از محسنی تبریزی، ۱۳۷۰ص ۴۶-۴۲).
تئوری روانشناسی وندالیسم
تئوری ناکامی، احساس اجحاف و پر خاشگری
فروید از طرفداران نظریههای ناکامیو پرخاشگری بر این عقیده است که انسان با غریزه مرگ زاده میشود. هنگامیکه این غریزه متوجه درون شود به صورت تنبیه و مواخذة خود ظاهر میگردد و در موارد افراطی منجر به خودکشی میشود. هنگامیکه این غریزه متوجه برون گردد به صورت خصومت، خشونت، آزار و اذیت، وندالیسم، تخریب و قتل تجلّی میکند. فروید معتقد است که این نیروی پرخاشگرانه میباید به طریقی تخلیه شود و چنانچه این تخلیه صورت نگیرد فرد را با کسالت، رخوت و ناآرامیروبه رو خواهد ساخت. فروید معتقد است که جامعه ضرورتی حیاتی در کنترل و مهار غریزه خشم انسان دارد و تا از آثار مخرب این نیرو بکاهد و آن را به رفتاری مفید و پسندیده بدل نماید(محسنی تبریزی ۱۳۷۹،ص ۲۰۰ به نقل از ارونسون ۱۳۶۹،صص۳-۱۶۲).
از دیدگاه فروید و برخی از روانکاوان، خشم و پرخاشگری مولود و محصول موقعیتها و شرایط نامطلوب و نامطبوع از قبیل دلتنگی، ورشکستگی، درد و حزن و اندوه و نظائر آن است. مع الوصف از میان همة موقعیتهای ملال انگیز و نامطبوع، درماندگی، احساس اجحاف و ناکامیعامل عمده ای در ایجاد پرخاشگری است.
از طرفی مشاهدة رفتار پرخاشگرانة دیگران باعث یادگیری رفتار پرخاشگرانه شده و به مثابه محرکی بیرونی سبب میگردد تا فرد پرخاشگرانه رفتار کند. اورنسون خاطر نشان میسازد که کودکان مشاهده گر رفتار پرخاشجویانه خود را محدود به تقلید صرف نمیکنند بلکه انواع پرخاشگریهای بدیع و جدید خلق میکنند. این امر دلالت بر آن دارد که تأثیر یک نمونه تعمیم پیدا میکند(محسنی تبریزی ۱۳۷۹،ص ۲۰۰ به نقل از ارونسون ۱۳۶۹، صص۹-۱۶۸).
فروید و برخی از پیروان او با طرح پالایش روانی پرخاشگری مدعی شده اند که در بسیاری موارد نیروی پرخاشگرانه در انسان در طرقی پالایش میشود. این عمل برای ممانعت از بروز بیماری روانی است. به نظر فروید اگر انسان برای ابراز پرخاشگری اجازه نیابد، نیروی پرخاشگرانه انباشته میشود و سر انجام به شکل خشونت مفرط یا بیماری روانی ظاهر میگردد (همان، صص۸۴-۱۷۶).
راهکارهاوپیشنهادها
۱- افزایش مراکز مشاوره ی اجتماعی در محلات و مدارس جهت مشاوره و روان درمانی کودکان وندال
۲- توجه به امر آموزش، فرهنگ سازی و تبلیغ، پیرامون موضوع وندالیسم از قبیل ساخت برنامههای کارتونی جهت آموزش کودکان در سنین پائین
۳- مطلوب ساختن شرایط محیط زیست و توجه به امور زیبا شناسی در ساخت اموال و احداث اماکن عمومی (از جهات گوناگون) و بهبود و اصلاح محیط زیست و زیبا سازی.
۴- بوجود آوردن زمینههایی برای مشارکت مردم در مسائل جامعه از طریق فراهم آوردن همبستگی میان مسئولان و مردم .
۵- نظارت اجتماعی رسمی(ابزارهای قانونی و پلیس) و غیر رسمی(ابزارهای اخلاقی، ارزشی و فرهنگی) جهت مقابله با وندالیسم (دائی زاده جلودار، بی تا).
مصاحبه با کارشناس:
“وندالیسم “بیماری خرابکاری قرن
در این مقوله خبرگزاری تسنیم با عضو هیئت علمیمرکز تحقیقات پزشکی قانونی به مباحث پدیده وندالیسم پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
تسنیم: وندالیسم در جامعه امروز را چگونه ارزیابی میکنید؟
صابری: امروزه وندالیسم خصوصاً برای کسانی که در شهرهای بزرگ و پرجمعیت زندگی میکنند واقعیتی تلخ و در عین حال گریزناپذیر است و تقریباً همه ما و تقریبا هر روز شاهد عوارض این معضل اجتماعی هستیم. بناهای تاریخی و اماکن مذهبی، مجسمههای نصب شده در میادین، پارکها و اماکن عمومی، سینماها، آسانسورها، پارکها و فضاهای سبز عمومی، چراغهای راهنمایی، صندلیهای اتوبوس و مترو، کتابهای کتابخانهها، تلفنهای عمومی، صندوقهای پست و دهها موضوع مورد تخریب دیگر از جمله موضوعاتی هستند که در اثر وندالیسم متحمل خسارات و صدمات شده و مورد تخریب قرار میگیرند. گاه میشنویم آنهایی که اتومبیل گران قیمت دارند شکایت میکنند که بدنه ماشین آنها آسیب میبیند و یا لاستیک چرخهایشان پنجر میشود و گاهی شیشهها و آیینههای اتومبیلشان شکسته میشود. وندالها غالباٌ از وسایل وابزار مختلفی در تخریب و نابودی موضوعات مورد نظر خود استفاده میکنند از آن جمله میتوان به آلات برنده نظیر چاقو و قیچی و ابزاری مانند آچار، پنجه بوکس،کلید، میخ، ناخن گیر، سنگ، مواد رنگی، جوهر، انواع اسپریهای رنگی، تیرکمان، تفنگ، مواد شیمیایی، قیر، چسب، مته، دریل و نظایر آن اشاره کرد.
براساس تحقیقات انجام شده در جهان، اعمال وندالیستی بهطور وسیع توسط جوانان انجام میشود بدون آنکه بدانند این عمل جرم است. آنها اعمال خود را نوعی شوخی میدانند. این واقعیت که اغلب در حین اعمال وندالیسم چیزی دزدیده نمیشود، این مفهوم را تقویت میکند که آنها شیطنت میکنند، اما بزهکار نیستند، بلکه تخریب اموال برای آنها تفریح و هیجان میآورد و در واقع اعتراضی به موقعیت مبهم آنها در ساختار اجتماعی است.
رفتار وندالها نه تنها سلامتی و امنیت جامعه را به مخاطره میاندازد، بلکه هزینههای مالی گزافی را به ساکنین شهرها تحمیل میکند. از اینرو وندالیسم بهعنوان نوعی بیماری خرابکاری در قرن حاضر با هدف تخریب آثار هنری، دشمنی با علم و صنعت و آثار تمدن شناخته شده است.
محققینی چون ویلکینسن (۱۹۹۵) و گلداستون (۱۹۹۸) وندالیسم را یک بیماری مدرن دانسته اند که به عنوان یک معضل اجتماعی تا نیم قرن پیش مطرح نبود و براساس گزارشهای ارائه شده رفتار بزهکارانه و وندالیستی در برخی کشورها نظیر ایالات متحده، کانادا، آلمان غربی، روسیه، سوئد، انگلستان، هلند، فرانسه، آلمان و استرالیا، بسیار شایع است.
تسنیم: علت گرایش به پدیده وندالیسم در افراد چه چیزی میتواند باشد؟
صابری: در سبب شناسی وندالیسم، پژوهشگران معتقدند رفتارهای بزهکارانه نتیجه تعامل عوامل و شرایط متعدد و متفاوتی است و بررسی علل وندالیسم نیاز به بررسی عوامل مختلفی دارد که با یکدیگر به نحو پیچیده ای مرتبطند. به نظر میرسد تمدن ماشینی امروز که سبب تغییر زندگی ساده قدیمیو تبدیل آن به یک زندگی پرتجمل و پیچیده شده و نیز کمرنگ شدن روابط عاطفی و همدلی، تقابل سنتهای کهنه با ارزشهای نوین، شکستها و عقدههای روانی در تشدید احساسات درماندگی، سرخوردگی و ناامیدی موثر بوده و در نتیجه عصیان روزافزون انسانها به خصوص نسل جوان را برانگیخته است. از این رو وندالیسم را میتوان عکس العملی کینه توزانه به برخی از فشارها، ناملایمات و احساس ناامیدی و سرخوردگی دانست.
تسنیم: در حال حاضر همه گیری پدیده وندالیسم به چه صورت است؟ و کدام سنین با آن بیشتر درگیر هستند؟
صابری: براساس یافتههای پژوهشی اغلب وندالها در گروه جنسی مذکر قرار دارند. به عبارت دیگر پسران بیش از دختران به وندالیسم که با نوعی خشونت همراه است روی میآورند. (کاوان ، ۱۹۷۱). طبق یک نظریه روان شناختی ، دختران بیش از پسران در سرکوب کردن خشم موفق اند. پسران اغلب خشم خود را با رفتار متقابل نشان میدهند. حال آنکه دختران غالباً آن را در درون خود نگهداشته و درون فکنی مینمایند. براساس تحقیقات انجام شده کودکان، نوجوانان و جوانان بین سنین ۱۰ تا ۲۵ سال بیش از دیگر گروههای سنی به وندالیسم روی میآورند. همچنین موارد وندالیسم در مناطق شهری به مراتب بیش از مناطق روستایی است.
از طرف دیگر اکثر وندالها مجرد و از نظر تحصیلی ناموفق اند. اغلب آنها با سرخوردگیها، شکستها و ناکامیهای مختلف در زمینههای تحصیلی، حرفهای، مالی و اجتماعی و خانوادگی مواجه بوده و دارای نوعی شخصیت پرخاشگر، بی ثبات، ضداجتماعی، ناآرام، انتقامجو و در عین حال مأیوس اند. آنان اغلب متعلق به خانوادههای از هم پاشیده و دارای مناسبات و روابط خانوادگی نامطلوب هستند.
تسنیم: چه تعداد از افراد جامعه این امکان وجود دارد که رفتارهای از نوع وندالیسم را از خود بروز دهند؟
صابری: رفتارهای ضداجتماعی یا جامعه ستیزی یعنی تبعیت نکردن از معیارها و آداب و رسوم اجتماعی که سبب همزیستی مسالمت آمیز افراد یک جامعه است. در بسیاری از تحلیلهای جامعه شناسی وندالیسم به رفتارهای ضداجتماعی نگاه ویژه ای شده است.
براساس تحقیقات انجام شده، در حالی که فقط حدود پنج درصد افراد جامعه دچار اختلال رفتارهای ضداجتماعی هستند، اما نیمیاز جرائم جامعه را مرتکب میشوند. اکثر این افراد، مرد هستند و زنان سهم بسیار کمتری در بین این افراد دارند. جامعه ستیزی میتواند از دوران کودکی، نوجوانی یا بزرگسالی شروع شود.
در دوران کودکی این رفتارها، اختلال رفتاری و در دوران بزرگسالی اختلال شخصیتی ضداجتماعی نامیده میشوند. اختلالهای رفتاری در اوایل زندگی پیش از دوران بلوغ خود را نشان میدهد و به احتمال زیاد به دوران بزرگسالی هم منتقل شده و ممکن است پرخاشگرانه هم شود. اما برعکس این قضیه هم صادق است زیرا در دوران کودکی احتمال درمان بسیار بیشتر است، کودکانی که دارای اختلال رفتاری هستند، اغلب قربانی خشونت یا سوءرفتار بوده اند و یا در محیطهای آزاردهنده و تنبیهی زندگی کرده اند و اغلب والدینشان نیز ناسازگارند.
تسنیم: چگونه باید برای جلوگیری از ایجاد این گونه رفتارها باید اقدام کرد؟
صابری: از میان روشهای به کار گرفته شده برای آموزش مهارتهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی نقش عمده ای را ایفا میکند. ارتباط با خانواده، گروه همسالان، دوستان و… کمک زیادی به کودک یا نوجوان میکند. تحقیقات نشان میدهد کودکانی که دستورالعملها و راهکارهای مهارتهای اجتماعی را فراگرفته اند، رفتارهای ضداجتماعی زکمتری از خود نشان میدهند به ویژه اگر از حمایت گروه همسالان و خانواده برخوردار باشند.
همچنین نقش مدرسه و معلم نیز بسیار مهم است. از آنجایی که کلاس یک محیط طبیعی است اگر معلم از شیوه آموزش گروهی یا دسته جمعی استفاده کند، برای این کودکان بسیار مفید است و آنها را برای تعاملهای گروهی آتی آماده میسازد. طبق تحقیقات اخیر دانشگاه کالیفرنیا، کودکانی که در خانوادههایی با رفتارهای ضداجتماعی بزرگ میشوند به احتمال زیاد، خودشان نیز جامعه ستیز میشوند.
کودکان با مشاهده و تفسیر رفتارهای ضداجتماعی والدینشان، این رفتارها را یاد میگیرند. والدین به مثابه الگو برای کودکان خود هستند. درک و مشاهده کودک از رفتارهای جامعه ستیز والدینش، نقش مهمیدر انتخاب و درستی این رفتارها در نزد کودک ایفا؟ میکند و کودک به خود اجازه میدهد تا رفتارهای مشابه داشته باشد عوامل ژنتیک و موروثی نیز در جامعه ستیزی بزرگسالان و عوامل محیطی در جامعه ستیزی کودکان و نوجوانان نقش مهمتری دارند. در واقع فاکتور اصلی، ادامه این رفتارها از دوران کودکی تا اوایل دوران جوانی و بزرگسالی است. ماندگار شدن رفتارهای ضداجتماعی از دوران کودکی به بزرگسالی منجر به جرائم و اختلالات روانی در بزرگسالی نیز میشود. بنابراین اقدامات پیشگیرانه، نه تنها به جلوگیری از وقوع جرائم و خشونت در جامعه کمک میکند بلکه مشکلات سلامتی که بر دوش فرد، خانواده و جامعه گذاشته شده را برطرف میکند.
تسنیم: چگونه میتوان افراد وندال را شناخت؟
صابری: شخصی که اختلال رفتاری یا اختلال شخصیتی جامعه ستیزی دارد، ممکن است در وهله نخست برای دوستی بسیار خوب، جذاب و خونگرم، به نظر برسد اما با آشکار شدن رفتارش کسی نمیتواند دوستی با او را ادامه دهد زیرا این افراد بسیار خودخواه و خودمحور هستند. با گذشت زمان، ماهیت رفتارهای منفی افزایش مییابد، بدترین مورد رفتارهای ضداجتماعی در جرائم بزرگسالی، قتل است که معمولاً ریشه در اختلالات رفتاری دوران کودکی دارد. جامعه ستیزی در دوران بزرگسالی به آسانی با روان درمانی یا دارو، درمان نمیشود.
تسنیم: چه باید کرد تا از وقوع وندالیسم پیشگیری شود؟
صابری: برنامههای پیشگیری معمولً در سه مرحله انجام میگیرد. اول در مرحله در مرحله پیش از وقوع وندالیسم توجه عمده به گسترش سلامت اجتماعی همه آحاد جامعه و توجه ویژه به افراد «در مرحله خطر » یا «مساله دار» خواهد بود که در این مرحله هدف شناسایی کمبودها، مشکلات اجتماعی تربیتی، تحصیلی و فرهنگی افراد در مرحله خطر و مداخلههای روانی و اجتماعی جهت توانمند ساختن آحاد جامعه به ویژه افراد در معرض خطر میباشد.
ایجاد و گسترش امنیت اجتماعی درسطح فراگیر وبهرهمندی همگانی، فراهم ساختن و ارتقای توانمندی لازم برای استمرار امنیت در شرایط بحرانهای اجتماعی، وضع قوانین مناسب تامین اجتماعی و حمایت همه جانبه از افراد آسیب پذیر، تدوین درسنامه آموزشی، تربیتی و علمیبرای مدارس با هدف مقابله در برابر انگیزههای گرایش به وندالیسم، افزایش مراکز مشاوره اجتماعی در محلات و مدارس با هدف توانمند سازی و کاهش مسائل اجتماعی نیز از دیگر برنامههای پیشگیری پیش از وقوع وندالیسم به حساب میآید.
در مرحله وقوع وندالیسم نیز فعالیتهای اساسی که باید انجام داد عبارتند از بررسی همه جانبه رفتار از جمله علل شکل گیری و همچنین مکانیسمهای گسترش آن که از جمله راهکارها ی اساسی این مرحله گسترش توانمندیها و امکانات نهادهای فعال در عرصه پیشگیری موقعیتی مانند (پلیس، دادگاههای جزایی و خانواده، دادگاههای کودکان و نوجوانان و موسسات مددکاری اجتماعی است.
در مرحله پس از وقوع وندالیسم نیز هدف عمده، انسانی کردن مجازاتها و کار آمد ساختن درمان و توانبخشی به منظور فراهم آوردن زمینه بازگشت موثر کجرو به جامعه است که با برنامه ریزی در جهت توسعه نهادهای جزایی موجود یا ایجاد جایگزینهای مناسب برای آنها به مرحله اجرا در میآید که این توسعه در محورهای از جمله برنامههای متعدد توانبخشی در محدوده زیستی، روانی و اجتماعی، برنامههای آزادی مشروط و آماده سازی فرد برای از سرگیری زندگی اجتماعی، تجهیزات زندانها و مراکز اصلاح و تربیت، برنامههای پس از آزادی مشروط یا نهایی و به ویژه تدابیر کمک به فرد آزاد شده در بازیابی جایگاه اجتماعی و در نهایت برنامههای نظارتی خلاصه میشود. در مجموع برای مقابله با پدیده وندالیسم وجود زیرساختهای صحیح آموزشی و فرهنگی، بالا بردن سطح نشاط در جامعه و تقویت برخوردهای قضایی با افراد خطاکار را بسیار نیاز داریم.