مقدمه :
موسیقی راک گونهای موسیقی عامهپسند است که در دهه ۵۰ میلادی تحت عنوان راک اند رول شکل گرفت و در دهه ۶۰ و بعدتر به طیف گسترده ای از سبک های موسیقی، به ویژه در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا گسترش یافت. موسیقی راک ریشه در راک اند رول دهه ۴۰ و ۵۰ دارد که خودش شدیدا متأثر از ریتم و بلوز و سبک کانتری است. موسیقی راک تحت تأثیر ژانرهایی نظیر فولک و بلوز است و تأثیراتی از موسیقی جز و کلاسیک را نیز در خود گنجانیده است.

راک اند رول و راکابیلی نفوذ عمدهای در موسیقی راک داشتند. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن میآید و در سال ۱۹۶۰ که موسیقی راک انگلیسی توسعه یافت، واژه «موسیقی راک» عمومی و مردمیتر شد. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی نام راک اند رول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ اطلاق شده ولی نام راک همچنان بهعنوان نام فراگیر این گونه (که شامل راک اند رول هم میشود) بهکار میرود. موسیقی راک با توسعه و گسترش سبک خود و تداخل با موسیقی انگلیسی و نفوذ آن، و علیرغم محدودیتها و شرایط اجتماعی، یک پدیده فرهنگی بینالمللی شد. موسیقی راک، شامل انواعی از سبکهای مختلف و متنوع است که از مقبولیت عمومی گستردهای برخوردار هستند.
در دهه شصت میلادی که از آن به عنوان عصر طلایی یا دوره کلاسیک راک یاد می شود شماری از سبک های زیرمجموعه موسیقی راک پدید آمدند نظیر بلوز راک، فولک راک، کانتری راک، جز- راک فیوژن که بسیاری از آن ها سهم بسزایی در گسترش سایکدیلیک راک داشتند که متأثر از جلوه های ضدفرهنگی بود. سبک های جدیدی که از این جلوه ها زاده شدند شامل پراگرسیو راک بود که المان های هنری را گسترش می داد؛ گلم راک که سبک های بصری و نمایشی را پررنگ می کرد؛ و زیر شاخه های اصلی هوی متال که در عین تنوع بر قدرت صدا و سرعت تأکید داشتند. در نیمه دوم دهه هفتاد پانک راک همزمان با تقویت کردن و به مقابله برخاستن با این گرایش ها به تولید شکل نوپا و پرانرژی موسیقی می پرداخت که با نقدهای آشکار سیاسی و اجتماعی هویت می یافت. پانک با گسترش پی در پی دیگر سبک ها که شامل نیو ویو و پست پانک و در نهایت جنبش آلترناتیو راک بود، به دهه هشتاد نفوذ کرد. از دهه نود آلترناتیو راک بر راک غالب شد و خودش به زیر شاخه های گرانج، بیت پاپ و ایندی راک تقسیم گشت. بعلاوه سبک های فرعی از جمله پاپ پانک و رپ راک و رپ متال از آن تاریخ پدید آمدند و نیز بازنگری تاریخ راک نشان از آن دارد که سبک هایی نظیر گاراژ راک/ پست پانک و سینت پاپ در آغاز هزاره جدید جانی دوباره یافتند.

موسیقی راک همچنین نیروی محرکه ای برای جنبش های فرهنگی و سیاسی بود که منجر به پدید آمدن خرده فرهنگهایی نظیر مدها و راکرها در بریتانیا و هیپی ها شد که در دهه شصت در سن فرانسیسکوی ایالات متحده متولد شدند. به طور مشابه در دهه هفتاد فرهنگ پانک خرده فرهنگهای برجسته ای نظیر گوث و امو را پایه ریزی کرد.
شاخصهٔ راک ملودی صوتی و آوایی همراه با هارمونی است که توسط گیتار الکتریک، گیتار باس و درامز و اغلب با تأکید روی ضربهای قوی پشتیبانی میشود. نوعا، راک، موسیقی آهنگ محور با کسر میزان ۴/۴ و همراهی گروه کر است، هرچند دشوار بتوان موسیقی راک را بواسطه تنوع بیش از حد و ویژگی های مشترک موسیقیایی، به طور مشخص توصیف کرد. همانند موسیقی پاپ، شعرها بر مضامین احساسی تأکید دارند، هرچند نشانی طیف گسترده ای از سایر زمینه ها و اغلب نیز سیاسی و اجتماعی را می توان در آن یافت. با تسلط سفیدپوستان بر راک، نوازندگان مرد به عنوان یک عامل موثر بر شکل گیری زمینه های موسیقی راک شناخته شدند. موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد.
سازهای موسیقی کلیددار، مانند ارگ و پیانو، اغلب در انواع مختلف موسیقی راک مورد استفاده قرار میگیرند. در تاریخچهٔ راک و اوایل توسعهٔ این نوع موسیقی، استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسوفون، بطور عمومی در بعضی سبکها رایج بودند، اما در سبکهای فرعی جدیدی که از سال ۱۹۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موسیقی راک از نظر وسعت زیرشاخهها بسیار گسترده است و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین دیگر سبکهای موسیقی قابل توجه است.
پیشینه موسیقی راک:
در واپسین سالهای دههٔ ۱۹۴۰، سبک ریتم و بلوز در میان سیاهان آمریکا به سبکی غالب و فراگیر بدل شد. موسیقی ریتم و بلوز در سالهای دههٔ ۱۹۵۰ به سبب ضرباهنگ قوی و نیز بهکارگیری ساکسوفون و گیتار الکتریکی در آن با سبک قدیمی بلوز تفاوت داشت. لیتل ریچارد (Little Richard)، چاک بری (Chuck Berry) بُو دیدلی (Bo Diddley) و فنتز دومینو (Fats Domino) از اجراءکنندگان پیشتاز راک بودند. موسیقی گروههائی پیرو سبک سرودهای انجیلی سیاهان مانند Drifters و نیز صداهای اوجگیرندهٔ فالِستو (۱) در موسیقی گروه Pltters بخش مهمی از سبک ریتم و بلوز را شکل میدادند.
گروه Bill Haley and His Comets از قدیمیترین گروههای مهم راکآند روال بود؛ گروهی که قطعهٔ Rock Around the Clock آن به نخستین قطعهٔ بسیار محبوب این سبک تازه بدل شد. فیلم جنگل تختهسیاه (Blackboard Jungle)، (سال ۱۹۵۵) که موضوع آن طغیان دوران جوانی بود، سهمی بهسزا در محبوبیت این قطعه داشت. در نظر بسیاری از مردم آن زمان، این سبک تازه خود به سبب شدت صدا، ضرب کوبنده و مضامین جنسی طغیانآمیز میآمد. جلوهٔ طغیان دوران جوانی توسط الویس پریسلی (Elvis Presley)، که سطلان بیچون و چرای راک اندرول بود، نیز جلوهگر میشد.
. falsetto؛ واژهای ایتالیائی که به صداهائی آوازی که زیر و کم حجم و نه چندان خوشآهنگ هستند اشاره دارد. در موسیقی اپرا، صداهای فالستو بیشتر توسط خوانندگاه تنور با خواندن نتهائی زیرتر از گسترهٔ صوتی آوازخوان و برای پدید آوردن جلوههای کُمیک بهکار رفته است -م.
در دههٔ ۱۹۶۰، موسیقی سیاهان اغلب سُول (soul) نامیده میشد، اصطلاحی که بر حالت پُراحساس، منشأ مذهبی و ارتباط این سبک با جماعت سیاهان تأکید دارد. جیمز براون (James Brown)، ری چارلز (Ray Charles) و آرثا فرانکلین (Aretha Franklin) از هنرمندان سبک سُول هستند. گونهای از موسیقی سُول که آمیزهای از سبک ریتم و بلوز و موسیقی مردمپسند است با نام موتاون (Motown) – نام یک کمپانی ضبط صفحه در دیترویت – شناخته میشود. سبک موتاون به شایستگی تمام بهعنوان آمیزهای از ریتمهای آواز مذهبی سیاهان، هارمونیهای مدرن، ملودیهای ملایم و شعرهای درخشان آوازی توصیف شده است. گروه Diana Ross and The Supremes و استیوی واندر – (Stevie Wonder) که نخستین قطعهٔ بسیار محبوب او در ۱۹۶۳، هنگامیکه فقط سیزده سال داشت، به اجراء درآمد – از ستارگان موتاون هستند.
در ۱۹۶۴ با سفر بیتلها (the Beatles) که نخستین قطعهٔ بسیار محبوب او در ۱۹۶۳، هنگامیکه فقط سیزده سال داشت، به اجراء درآمد – از ستارگان موتاون هستند.
در ۱۹۶۴ با سفر بیتلها (the Beatles) (گروهی انگلیسی) به آمریکا، فصل تازهای در تاریخ راک گشوده شد. گروه بیتلها و Rolling Stones (که آن نیز انگلیسی بود) بر عرصهٔ موسیقی مردمپسند ایالاتمتحد استیلا یافتند. موسیقیدانان راک در سالهای میانی و پایانی دههٔ ۱۹۶۰ با تأثیرپذیری از آنها، در قلمرو گستردهتری از منابع به کاوش صداها و ایدههای موسیقائی پرداختند. این موسیقیدانان به تجربهٔ جلوههای الکترونیک، سازهای کلاسیک و غیرغربی، گامها، توالیهای آکوردی و ریتمهائی نامتعارف دست زدند.
در دههٔ ۱۹۶۰ راک همچنین به جذب عناصر موسیقی عامیانه پرداخت و شعر آوازهای آن اغلب مرتبط با موضوعهای روز مانند جنگ و نابرابریهای نژادی بود. محرک این تحول، موفقیت باب دیلن (Bob Dylan)، آوازنویس و آوازخوان، بود که آواز او بهنام Blowin’in the Wind – در اعتراض به تعصب نژادی – چکیدهٔ احساس بسیاری از جوانان بود.
در سالهای پایانی دههٔ ۱۹۶۰، موسیقی مردمپسند تنوعی چشمگیر و فراوان داشت. اصطلاحهای متعددی که در این دوران سربرآوردند بازتابی از تنوع سبکهای راک در این سالها است: راک عامیانه (folk rock)، جاز راک (jazz rock)، راک کلاسیک (Classical rock) راک راگا (raga rock)، راک توهمی (Psychedelic rock)، راک اسیدی (acid rock)، این دوران شاهد پیدایش نخستین نمایش موزیکال راک بهنام Hair ساختهٔ گالت مکدرموت (Galt MacDermot) و نیز نخستین اپرای راک با عنوان Tommy، ساخته، پیتر تاونشند (Peter Townshend) با هنرنمائی گروهی انگلیسی بهنام Who بود.
در سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ موسیقی راک به لطمههائی بزرگ دچار شد: گروه بیتلها انحلالش را اعلام کرد و سه تن از پیشگامان راک بهگونهای تأسفبار درگذشتند – جیمی هندریکس (Jimi Hendrix) و جنیس جاپلین (Janis Joplin) از اعتیاد و جیم موریسن (Jim Morrison) از اعتیاد و جیم موریسن (Jim Morrison) از گروه Doors بر اثر حملهٔ قلبی جان باختند. با این همه، راک در دههٔ ۱۹۷۰ همچنان محبوب ماند. این دهه نظارهگر تداوم بسیاری از سبکهای دههٔ ۱۹۶۰، احیاء راک اند رول قدیمی و ظهور گونهای نو از موسیقی رقص موسوم به دیسکو (disco) بود. اجراءکنندگان کهنهکار دههٔ ۱۹۶۰ – مانند باب دیلن، استیوی واندر و رولینگ استونز – همچنان فعال ماندند، اما ستارههائی تازه نیز ظهور کردند که از آن میان میتوان لیندا رانستات (Linda Ronstadt)، بیلی جول (Billy Joel)، بروس اسپرینگستین (Bruce Springsteen) و دانا سامر (Donna Summer) ملکهٔ دیسکو را نام برد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰، مدتی نسبت به راک اندرول دههٔ ۱۹۵۰ و اجراکنندگان پیشروی آن همچون چاک بری مجذوبیتی نوستالژیک پدید آمد. کمپانیهای ضبط، آلبومهای متعددی از قطعههای محبوب قدیمی را در مجموعههائی تازه عرضه کردند و دو فیلم سینمائی (The Buddy Holly Story و American Hot Wax) دربارهٔ چهرههای قدیمی راک اندرول ساخته شد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ آمیزهای از موسیقی بومی و راک بهنام راک محلی (country rock) محبوبیت یافت. موسیقی محلی نیز به جریان اصلی موسیقی پیوست و اجراءکنندگان شاخص آن (جانی کَش (Johnny Cash)، دالی پارتن (Dolly Parton)، ویلی نلسن (Willie Nelson) و دیگران) در سراسر ایالاتمتحد محبوب شدند. رگه (Reggae)، سبکی نشأتگرفته از مسائل سیاسی و اجتماعی مرتبط با هند غربی (جزایر آنتیل)؛ فانک (funk)، که شاخص آن انگیزندگی و ریتم جازگونه بود و نیز پانک (Punk) یا موج نو که شکلی بدوی از راکاندرول است، از دیگر سبکهای موسیقائی دههٔ ۱۹۷۰ هستند. برخی از گروههای راک، از آن میان گروههائی مانند Lake، Emerson و Palmer به اجراء راک کلاسیک پرداختند که متشکل از تنظیم آثاری همچون تابلوهای یک نمایشگاه، از مودست موسورگسکی آهنگساز روس سدهٔ نوزدهم، به سبک و سیاق ویژهٔ راک بود. سرانجام در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بود که جاز راک (با فیوژن) با اجراء گروههائی مانند Crusaders، Chicago و Weather Report بیش از پیش در میان شنوندگان خواستار یافت.
در سالهای نخست دههٔ ۱۹۸۰، گروههائی بریتانیائی و مرتبط با موج نو مانند Police، Culture Club و Eurhythmics در میان شنوندگان آمریکائی محبوبیت داشتند. این دومین استیلای بریتانیائی با نخستین نمونهٔ آنکه در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ توسط بیتلها تحقق یافت، در خور قیاس بود. گرچه این گروههای بریتانیائی سبکهائی گوناگون داشتند، اما همگی از تکنیکهای الکترونیک – سینتیسایزر و کامپیوتر – استفادهٔ فراوان میکردند و اجراکنندگان آن اغلب شمایلی نامأنوس و غریب داشتند. دههٔ ۱۹۸۰ شاهد تمایل دوبارهٔ نوجوانان به هِوی متال (heavy metal) بود؛ گونهای راک ابتدائی که طبلهای کوبنده، باس بسیار قوی و غریو لگام گسیختهٔ گیتارهائی الکتریکی که با نهایت قدرت مینوازند از ویژگیهای آن است. شعر آوازهای هِوی متال با اشارههای بیبند و بار و آشکار به مضامین جنسی و خشونتآمیز لزوم توجه به تأثیر اینگونه موسیقی را بر جوانان، مطرح کرده است. گروههای Metallica، Motley crue، Iron Maiden، Quiet Riot و Guns ‘n’ Roses از محبوبترین گروههای هِوی متال هستند.

در میان جوانان شهرنشین سیاهپوست آمریکائی، گونهای موسیقی بهنام موسیقی رَپ (rap music) پا گرفته است. این موسیقی در آغاز گفتاری ریتمیک بود که با همراهی یک صفحهچی، که ماهرانه با دو گرامافون به ساختن کولاژی از جلوههای ریتمیک میپرداخت، اجراء میشد. رپ که نخست در محلههای سیاهپوستنشین شهرهای شرق آمریکا محبوبیت یافت، اغلب تجسمبخش خشم و محرومیت جوانان شهرنشین سیاهپوست است. در واپسین سالهای دههٔ ۱۹۷۰ و طی دههٔ ۱۹۸۰ گروههای همچون Talking Heads و Police نیز از منابعی شگفت و غریب مانند موسیقی آفریقا و رِگه جامائیکا هر چه بیشتر الهام گرفتند.
هِوی متال و رَپ در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ محبوبیتی روزافزون یافتند. شنوندگان هِوی مثال، از همان آغاز، نوجوانان سفیدپوست طبقهٔ کارگر بودند. از سوی دیگر، رَپ – گرچه هنوز نیز بیشتر شنوندگانش جوانان سیاهپوست هستند – پس از ۱۹۹۰ از دیگر گونههای موسیقی مردمپسند تأثیر پذیرفت و بهتدریج شنوندگانی تازه یافت. در تلویزیون کابلی، برنامهای بسیار موفق به سبک رَپ به نمایش درآمد؛ وانیلا آیس (Vanilla Ice) ،(نخستین ستارهٔ سفیدپوست رَپ) و ام.سی. هَمر (M.C. Hammer) از اجراکنندگان رَپ هستند.
موسیقی مردمپسند آفریقائی، سبک و سیاق مهم دیگری در دههٔ ۱۹۸۰ پدید آورد. یوسو ندور (Youssou N’Dour) سنگالی، که موسیقیاش سبکهای سنتی را با همراهیهائی به سبک موسیقی پاپ اروپائی – آمریکائی در هم میآمیزد، به ستارهای جهانی بدل شد – بهویژه هنگامیکه همراه چهرههای شاخص راک، یعنی بروس اسپرینگستین و استینگ، برای کمیتهٔ عفو بینالملل به سفر و اجراء برنامه پرداخت. آلبوم Graceland از پُل سایمن (Paul Simon) که با همکاری موسیقیدانان آفریقایجنوبی تهیه شد نیز در افزایش علاقهٔ جهانیان به موسیقی مردمپسند آفریقا مؤثر بود. سبکهائی دیگر که گونههای قدیمیتر موسیقی را با جلوههای ویژهٔ موسیقی مردمپسند امروزی آمریکا و اروپا آمیختهاند و نیز محبوب بودهاند. برای نمونه، زوک (Zouk) – آمیزهای از موسیقی رقص پاریسی و کارائیب فرانسه – محبوبیتی جهانی داشت.
راک نوعی موسیقی است که در ایران زیاد شناخته شده نیست.
این موسیقی در دهه ی ۵٠و۶٠ میلادی بنام راک اند رول شکل گرفت و رواج یافت.
و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین انواع موسیقی بیهمتا است. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن میآید. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی نام راک اند رول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ اطلاق شده ولی نام راک همچنان بهعنوان نام فراگیر این گونه (که شامل راک اند رول هم میشود) بهکار میرود. این موسیقی در بلوز ریشه دارد.
راک اند رول (از انگلیسی rock and roll = تکان دادن و غلتزدن) نام گونهای موسیقی بود که در دهه ۱۹۵۰ در جنوب آمریکا رایج شد و به سرعت در تمام آمریکا و بعد اروپا و جهان محبوبیت یافت.
بعدها این موسیقی باعث پدید آمدن گونههای دیگری مثل راک شد و اکنون نام راک اند رول بیشتر برای اشاره به همان صورت اول آن یعنی موسیقی دهه ۱۹۵۰ و اوائل ۱۹۶۰ (تقریباً قبل از ظهور بیتلها) بکار میرود.
از کسانی که این نوع موسیقی را بنا نهادند میتوان از بادی هالی و الویس پریسلی نام برد.
کسانی که از این سبک موسیقی استفاده میکنند عبارتاند از:
* بادی هالی * الویس پریسلی * بیل هالی * چاک بری * گروه بیتلها * رولینگ استونز * باب دیلان * جونی میشل * جیم موریسون * پل سیمون * نیل یانگ * التون جان * دیوید بووی * جان لنون * جانی کش*آیرواسمیت*متالیکا*نیکل بک*ایگلز*برادران جوناس و…
همان طور که گفتم راک از سبک های مختلفی تشکیل شده است مانند:
- pop-rock
- soft rock
- grunge
- alternative rock
- hard rock
- metal
- black metal
- dark metal
- progresive rock
- punk rock
- rock and roll
- heavy metal
و البته خود سبک متال به شاخه های زیادی تقسیم می شود.
سبکهای موسیقی راک:
راک اند رول – Rock And Roll
راک اند رول که یکی از سبکهای تأثیر گذار و متداول در موسیقی راک است و روندی غیر قابل پیش بینی را طی کرده است. در ابتدا زمانی که موزیسینهای راک موسیقی کانتری و ریتم اند بلوز را با هم تلفیق کردند، راک دارای مشخصههای بارزی مثل آنارشیسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، این مشخصه نادیده گرفته شد و این نوع موسیقی به سمت کسب مهارت و ایجاد تحول رفت. الویس پریسلی معروف به پادشاه، جزء مهمترین شخصیتهای راک اند رول و یکی از موفقترین شخصیت تاریخ سبک راک به شمار میرود.
راک اند رول (به انگلیسی: rock and roll) به معنی تکان دادن و غلتزدن، یک سبک موسیقی است که در دهه ۱۹۵۰ در جنوب آمریکا رایج شد و به سرعت در تمام آمریکا و بعد اروپا و جهان محبوبیت یافت.
بعدها این موسیقی باعث پدید آمدن گونههای دیگری مثل راک شد و اکنون نام راک اند رول بیشتر برای اشاره به همان صورت آغازین آن یعنی موسیقی دهه ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ (تقریباً قبل از ظهور بیتلز) بهکار میرود.
از کسانی که این نوع موسیقی را بنا نهادند میتوان از الویس پریسلی، ملقب به سلطان راک اند رول، و بادی هالی نام برد.
پاپ راک – Pop rock
پاپراک (پاپ راک) یکی از عمدهترین شاخههای موسیقی محسوب میشود که به طور کلی به هر نوع موسیقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock میگویند. از ویژگیهای این سبک ملودیک و گیرا بودن موسیقی آن است. از گروههای مشهور فعال در این سبک میتوان به برادران اورلی، بیتلز، Rowed House و سلین دیون اشاره کرد.
پاپ راک گونه ای از موسیقی است که تلفیق شده از اشعار ملایم و گیرای سبک پاپ و آهنگ های مبتنی بر گیتار سبک راک میباشد. جریان پاپ راک از دهه ۶۰ میلادی پایه گذاری شد و تاکنون نیز ادامه دارد. التون جان و پل مککارتنی از جمله موزیسین هایی بودند که دردهه ۶۰ میلادی شروع به ارائه این گونه موسیقی کردند.
از جمله خوانندههای مشهور این سبک میتوان به مایکل جکسون، مدونا، الیویا نیوتن جان، برایان آدامز، جورج مایکل، اوریل لوین و کلی کلارکسون , ادام لامبرت و کیتی پری اشاره کرد.
سافت راک – Soft Rock
گرچه سبک سافت راک (Soft Rock) در اوایل دههٔ هفتاد پایه گذاری شد اما زمزمههای آن از اواخر دهه شصت آغاز شده بود. سافت راک موسیقی ملایمیست که بیشتر تکیه بر خواننده و ترانه سرا دارد تا نوازنده؛ گروه فلیت وود مک در دهه هفتاد مشهور ترین گروه این سبک است.

سافت راک تا حدی متمایل به پاپ-راک است اما با فضایی ملایمتر و نرمتر. گروههایی مثل کارپنترز و شیکاگو تکیه بر موسیقی ساده و ملودیک داشتند و در طول حیات خود با تهیه کنندگان مختلفی هم کار کردند. در طول دههٔ هفتاد، سافت راک بازار موسیقی را تحت تأثیر خود قرار داد و به طور جدی موسیقی تلفیقی هم عصر خودش را دچار دگرگونی کرد.
سافت راک (به انگلیسی: Soft Rock) سبکی از موسیقی است که از تکنیکهای موسیقی راک استفاده میکند تا موسیقی ای ساخته شود که ملایم تر و آهسته تر است. این سبک اغلب با عناصری از تکنیکهای موسیقی فولک راک و خواننده-ترانه نویسهای موسیقی پاپ ترکیب شدهاست.
ترانههای سافت راک عموماً به موضوعاتی نظیر عشق، زندگی روزمره و روابط انسانی آن گرایش دارند. این نوع از موسیقی گرایش به استفاده زیادی از گیتار آکوستیک، پیانو، سینث سایزر و گاهی ساکسوفون دارد. استفاده از گیتار الکتریک در این سبک بسیار کم و صدای آن در ترانهها، صدایی بسیار زیر است. این سبک از موسیقی در اواخر دهه ۶۰ میلادی شروع به جدا شدن از موسیقی هارد راک کرد.
هارد راک – Hard Rock
از نظرِ اکثریت دست اندر کاران موسیقی،. چرا که شباهتهای بسیار زیادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گیتار کاملاً قابل تشخیص است و بطورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا میکند که معمولاً وظیفه نواختن سازی را هم به عهده دارد.
اگر چه تفاوتهای اساسی نیز دیده میشود از جمله لزوم وجود ریتم در پس زمینه موسیقی هارد راک. در صورتی که این ویژگی در موسیقی هوی متال دیده نمیشود بلکه این نوع موسیقی بر صدای خشن گیتار و ریتمهای کوبهای تکیه دارد.
هارد راک در اواخر دههٔ ۶۰ رشد خودشو رو آغاز کرد و بهعنوان یک موسیقی روان گردان باب شد و تحولی در زمینه موسیقی راک ایجاد کرد. در هارد راک کمتر از Blues از بداهه نوازی استفاده میشه و در عین حال به خشونت سبک هوی متال نیست. اگرچه همون سولوهای طولانی و همان صداهای خشن در هارد راک نیز هست. در این سبک این ریتمها و ریفها هستند که بیشترین اهمیت را دارن و باید به بلندترین شکل ممکن نواخته بشوند.
اسکورپیینز (انگلیسی: The Scorpions) گروه هارد راک آلمانی است که با فروش بیش از ۲۵۰ ملیون آلبوم جایگاه خودش را به عنوان یکی از موفقترین گروههای راک قاره اروپا ثبت کردهاست.
این گروه از پرفروشترین گروههایراک و همچنین موسیقی به شمار میرود. رودلف شنکر (آواز و گیتار الکتریک) این گروه را با حضور کارل-هینز فولمر (گیتار لید)، لوتار هیمبرگ (گیتار بیس) و ولفگنگ دزیونی (درام) در سال ۱۹۶۹ در هانوور تشکیل داد. سپس در سال ۱۹۹۱ برادر کوچک شنکر به نام میخایل (گیتار لید) و دوست صمصیمیاش کلوز مین (آواز) به گروه پیوستند. در سال ۱۹۷۲ گروه موفق شد اولین آلبومشان را به نام «Lonesome Crow» ضبط کند.
ُScorpions آهنگهای زیبا و پرطرفدار زیادی از جمله ((Still Loving you))و ((Are You The One)) و ((A Moment In A Million Years)) را اجرا کردند که باعث محبوبین آنان گشت.
اسکوررپیونز از معدود گروههای راک دنیا میباشد که کنسرت و تورهای بزرگی اجرا میکند.
هرچند اسکورپیینز در دهه ۷۰ میلادی نیز شناخته شده بود (مخصوصآ در ژاپن)، اما بیش از هر چیز با ترانههای «Rock You Like a Hurricane» در سال ۱۹۸۴ و «Wind of Change» در سال ۱۹۹۰ به شهرت رسید.
گرانج – Grunge
سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبدیل به محبوب ترین سبک هارد راک این دهه شد و این درخشش نتیجه خلاقیت Kurt Cobain و بقیه اعضای Nirvana بود. سبکی که از دل Black Sabbath برخاست و حاصل ترکیب موسیقی punk و Heavy metal بود و البته گرایشش بیشتر به سمت پانک بود تا Heavy metal؛ بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسیقیاییش. اما در نحوه نواختن ریفها به Heavy metal شباهت بیشتری داشت.
این سبک دارای دو نسل و دورهٔ مشخص است: نسل اول شامل گروههای Green River، Mud honey میشه که این موج هنوز هم ادامه داره و ریفهای آن سنگین تر و خشن تر از ریفهای دورهٔ دومه. مشهور ترین گروه از موج دوم Nirvana است که موسیقی آن ملودیک تر از سایر گروههای Grunge است و مهمترین ویژگی اون stop-start زیاد اونه.
متاسفانه در کشور ما Nirvana رو فقط متعلق به سبک Alternative Metal میدونن و به تبع اون هر گروهی رو که در موسیقیش stop-start به کار میبره به این سبک مربوط میدونن؛ البته سبکهای موسیقی هارد راک و متال آنقدر متنوع اند که به سختی میشه مرزی مشخص بین اونا کشید.
آلترنیتیو راک – Alternative rock
راک آلترنتیو (به انگلیسی: Alternative rock) که به عنوان موسیقی آلترنتیو هم شناخته میشود، سبکی از موسیقی راک است که در دههٔ ۱۹۸۰ بهوجود آمد و تا دههٔ ۱۹۹۰ به طور وسیع شهرت یافت. راک آلترنتیو از پانک راک تاثیر گرفته بودند ولی در هیچ کدام از سبکهای موجود جای نمیگرفتند. سبک آلترنتیو خود به زیر شاخههای مختلفی تقسیم میشود که از دل موسیقی مستقل یا (موسیقی ایندی) بوجود آمدهاند. گرچه این سبک راک محسوب میشود ولی برخی از زیر شاخههای آن از سبکهای دیگر مثل موسیقیهای محلی، رگه، موسیقی الکترونیک و جاز تأثیر گرفتهاند.
آلترنیتیو راک یکی از شاخههای راک است که تمام گروهای پست پانک را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه ۹۰ تحت تأثیر خود قرار داد.
پانک راک – Punk Rock
اعضای پانک عقاید آزادیخاهانه شون رو از طریق هنرهای مختلف ابراز میکنن، که مهمترین اونها موزیک ه. همچنین نقاشی، شعر، و داستان کوتاه. پانکها از این طریق از خلاقیتشون برای به نمایش گذاشتن نارضایتیشون از ظلمها و استبداد حاکم بر جامعه، استفاده میکنند.
موسیقی پانک دارای Lyricهای خشمگین و تند و سریعیه، در مورد مدرسه((Academy، ناخشنودی از شرایط اجتماعی، ارتباطها ((relationships، و مسائل خانوادگی. یکی دیگه از مشخصات این سبک اینه که بعضی از آهنگهاش به کوتاهی ۲ دقیقهاست.
ولی حتی تو این زمان کم، آهنگهاش میتونن حس خواننده رو منتقل کنن- که این آهنگها معمولاً خشم و عصبانیت رو نشون میدن. هدف این موزیک شوک آوردن، اهانت کردن، و حمله کردن به دیدگاههای عام است!
طرز لباس پوشیدن punkها هم بیانگر دیدگاه این سبک است. پانکها خودشون رو به شکلی در میآرن که خارج از عرف باشه؛ به این ترتیب حسی که نسبت به جامعه دارن، و همچنین ظلمها و فقر در جامعه رو منعکس میکنن. اونها از وسایل معمولی ای مثل دکمه، تیغ، سوزن، و تکههای پارچه به عنوان سمبل حسهایی که میخوان بیان کنن، استفاده میکنن. پانک بودن کمک میکنه که هر کس بتونه فردیت (شخصیت) خاص خودش رو پیدا کنه، بدون اینکه از طرد شدن یا مورد قبول واقع نشدن بترسه.
برای مثال، روی کلاه sweatshirt پانکی، تکهای پارچه دوخته شده که کلمهٔ Unity روی آن نوشته شدهاست… این معانی مختلفی میتونه داشته باشه، و در راس- خواستن وحدت در جامعه. و ژاکت جین پاره پورهای که روی اون کلمههای مختلفی نوشته شده که نشون دهندهٔ سختیها، دردها، و ظلمهاییه که جامعه ایجاد میکند، میباشد.
پارگی لباس پانکها منعکس کنندهٔ فقر در جامعه و همچنین خشم است! در بین دختر و پسرهای punk شلوار جینهایی که رنگ و روشون رفته هم زیاد دیده میشه. بعضی از دخترها در پانک دامنهای کوتاه یا شلوار چرم هم میپوشن؛ همچنین گاهی آرایش غلیظ، ولی خلاف عرف. موهاشون رو به رنگهای عجیب غریب میکنن، و به صورت نا مرتب یا به حالات غیر معمول در میآرن- درست خلاف اون چیزی که تو جامعه مورد قبوله!
در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، رویدادهای اجتماعی، مانند جنگ ویتنام، تورم، و بیکاری، در موسیقی آن دوران خودش رو منعکس میکرد. در حالی که موسیقی جدی تر میشد، اما ارتطباتش با مسایل روزمره زندگی کم میشد و در بیشتر حالت فرار از واقعیات میگرفت. در همین زمان بود که گروههای پانک در انگلیس با تأثیر گرفتن از این جو، و همچنین با کمک از موسیقی بعضی ازگروههای آمریکایی، رو به گسترش رفتند. از اولین و مشهورترین این گروهها، The Sex Pistols بود.
اشعار پانک بیشتر به محکوم کردن طبقهٔ اشراف انگلیس و بی صداقتیشون، و همینطور به اعتراضهای ناامیدانه و خشونت بار بر مسایل و مشکلات اجتماعی، میپرداخت.
در سال ۱۹۷۶، مدیر گروه The Sex Pistols، مصاحبهای با BBC ترتیب داد، که در آن اعضای The Sex Pistols عقایدشون رو رک و راست، و در خیلی از مواقع توهین آمیز به عموم ابراز کردند. در پی این مصاحبه وزیر آموزش و پرورش انگلیس و هیات مدیرهٔ هنر لندن، مخالفتشون رو با پانکها نشون دادند و به مردم ”قول دادند“ از پانکها جلوگیری کنند!!
و بعد از همین مصاحبه بود که پانکها با مخالفت بیشتر عموم در انگلیس و به تدریج در اروپا مواجه شدند. اما این مخالفت نتیجهٔ عکس داشت و تعداد بیشتری رو نیز به سوی خود جلب کرد. پانک باعث میشد مردم نگاهی به برخی حقایق بیاندازند، و عموم مردم از چیزی که میدیدن خوششون نمیآمد.
(مثل اون جملهٔ سینوهه که میگه: ”ممکن است لباس و زبان و رسوم و آداب و معتقدات مردم تغییر کنه، اما حماقت آنها عوض نخواهد شد؛ و در تمام اعصار میتوان به وسیلهٔ گفتهها و نوشتههای دروغ مردم را فریفت. زیرا همانطور که مگس عسل را دوست دارد، مردم هم دروغ و ریا و وعدههای پوچ را که هرگز عملی نخواهد شد دوست میدارند.)…. در کل پیام اصلی پانک این بود که هر کس، خودش باشه….
بریت پاپ – Britpop
موقعی که آمریکا لبریز از موسیقی گانگ و گانگ ثانوی و هیپ هاپ بود، بریتانیا به سبک موسیقیی در اواسط دهه ۹۰ برگشت که بریت پاپ نامیده میشد و توسط باندهایی مانند سدو، اوسیس، روحیه، ردیو هد، پالپ و بلِر اجرا میشد.
بریتپاپ (به انگلیسی: Britpop) زیر سبکی از موسیقی آلترنتیو راک است که منشا اصلی آن بریتانیا است. بریت پاپ از موسیقی مستقل انگلستان در اوایل دهه ۱۹۹۰ و تحت تاثیر گیتار پاپ دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بیرون آمد. جنبش بریت پاپ پاسخی بود به موسیقی و استایلهای اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ و خصوصا به موسیقی گرانج که در آمریکا بسط پیدا کرده بود.
مضامین آثار هنرمندان این سبک، اوایل بیشتر درباره فرهنگ اصیل بریتانیایی بود و موسیقی آنها نیز به شدت تحت تاثیر گیتار بریتانیایی قرار داشت.
از گروههای اصلی و پیشرو این سبک میتوان به اوسیس، بلر، پالپ، سوپرگرس، اسلیپر، الاستیکا و سوید اشاره کرد.
هوی متال – Heavy Metal
یکی از زیرشاخههای اصلی راک، سبک هوی متال است که امروزه خود به عنوان یک شاخهٔ اصلی شناخته میشود.از موسیقی متال که به علت خشنبودن آواها به این نام خوانده میشود، به خودی خود زیر شاخههای متعددی منشعب شدهاست.این موسیقی با گروه لد زپلین و سپس بلک سابات آغاز شد . دههٔ هشتاد میلادی دوران شکلگیری کاملتر و تعالی این سبک به حساب میآید.
هوی متال زیرگونهیی از موسیقی راک هسته که به عنوان اتا سبک تعریف بَیی موسیقی دهه ۱۹۷۰ شروع بیّه.
این سبک ریشه موسیقی گروهئون هارد راک انگلیسی و آمریکایی جه پیداکانده که سالای پایانی دههٔ ۶۰ و آغازین دههٔ ۷۰ میلادی با کومک از سبک بلوز راک و سایکدلیک راک و قاطی بیّن صدائون حجیم خشن و تقویت بَیی، سولوئون گیتار الکتریک و ضربآهنگئون قوی، «موسیقی هوی متال» ره بساتنه. سازون استفاده بَیی این سبک عمدتا گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز هستنه که شاخهئون مختلف سازون دیگه دله مثل ویولن، ویولنسل، کیبورد و گیتار آکوستیک به این مجموعه اضافه وانه.

متنای قوی و تأثیر گذار پینک فلوید-اگرچه اون زمون سبک متال دله اجرا نَینه ولی پایه گوذار مکتب اعتراض موسیقی دله بینه که بتونستنه هدف اصیل موسیقی بلوز ره که ابتدا با سیو پوستای ِگیتارون بشناسه بینه زنده هاکنه. پس از گذشت چن سال از تشکیل اولین گروهئون این سبک، متال نه تنها بهعنوان اتا ژانر موسیقی، بلکه بهعنوان شیوهیی جدید بائوتن عقیدهئون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی مردِم وسّه که معمولاً ساختار اعتراضی داشتنه بشناسییه بیّه. هنرمندایی مثل جیمی هندریکس و رونی جیمز دیو و گروهئونی مثل لِد زپلین، بِلَک سَبَث، مَنو وار و وَسْپ در شکلگیری و گوسترش این شاخه موسیقی تأثیر زیادی داشتنه.
دههئون ۷۰ و ۸۰ میلادی شاخهئون متعددی از هوی متال ایجاد بینه که خله از وشون صرفاً تحت عنوان «متال» ونگبَزه بینه. هوی متال سرتاسر دنیا طرفدارون زیادی دانّه که اصطلاحأ به وشون «متال هد» و «هدبنگر» گانّه.
تفاوت سبک موسیقی راک با هوی متال چیست؟
موسیقی Rock شامل سبک های بسیار زیادی می گردد، از Hard Rock, Progressive Rock, Grunge و … تا Heavy Metal. آن چیزی که ما امروزه از آن به نام Heavy Metal یاد می کنیم در حقیقت زیر مجموعه ای است از موسیقی گسترده ی Rock. موسیقی متال به وسیله ی عده ای جوان همزمان با آغاز دوره ی شکل گیری ابرقدرت ها به وجود آمد. در طول این عصر پیشرفتهایی عالی در تمدن غرب حاصل گردید که نتیجه ی آن غلبه بر فاشیسم، ناسیونالیسم و بسیاری از نظام های اجتماعی دیگر حاکم بر دنیای قدیم بود. نظام هایی که هر کدام در طول قرن ها تکامل یافته و در جامعه ریشه دوانده بودند. در این دوره بشر خودش را با استنتاجی عالی در جایگاهی انسانی از دموکراسی آزاد (Liberal Democracy) که به شخص و فرد بیشتر از هر نظام گذشته ای در طول تاریخ سود می رساند تصور کرد. در طی این عصر نظام اجتماعی به شهروندان در تلاش و جستجویشان برای یافتن مناسبترین و راحت ترین شیوه ی ممکن زندگی خدمتی عظیم کرد. هر پرسش یا هدفی خارج از دیدگاه فردی بی اهمیت تلقی گردید. پیشرفت و توسعه ی انسانی از حالت تکاملی تدریجی ابتدایی خود خارج گردید و به صورتی مترقی مطرح گشت. در عقاید اجتماعی، زندگی فردی بر پایه ی عدالت و بشریت معین و تعریف گردید و شخص بر دنیای طبیعی پیرامونش غالب گشت. دوره ی زمانی بین سال های ۱۸۶۵ تا ۱۹۴۹ میلادی را می توان دوران “مردم گرایی” یا به عبارت امریکایی ها “پشتیبانی از حزب مردم” نام نهاد. در این دوران هنر به سمت فرد گرایی گرایش یافت. اما از آنجایی که موسیقی متال نشأت گرفته از موسیقی راک می باشد برای صحبت در این زمینه ترجیحآ در اولین قسمت از معرفی سبک های Heavy Metal، به موسیقی راک و شکل گیری این سبک خواهم پرداخت.
به واقع Rock اولیه ترکیبی بود از Celtic folk music – German popular music و English drinking songs که شامل والس (رقص یا موزیک سه ضربی) و سرود های Proto-Gospel مهاجران اسکاتلندی بود. این سبک در مراحل اولیه ی خود سبکی ساده بود که بیشتر بر ریتم های رقص مانند ، ملودی ها و هارمونی های رایج و اشعاری که با دل مشغولی های شنوندگانش(عشق جوانی، بلوغ و رانندگی) همدردی می کرد متکی بود. نوعی از موسیقی که امروزه با نام Rock شناخته می شود ترکیبی است از موسیقی های Blues و Country. موسیقی Country Folk نمودی از فرهنگ آمریکایی از اولین روزهای جمهوریت بوده است، اما چون در حومه ی شهر (و نه خود شهر) وجود داشت به ندرت به رسمیت شناخته شد. با گذشت زمان نسل جدید روی کار آمدند و با افراد قدیمی جایگزین شدند. به کمک امکانات و توانایی های جدید و رشد فرهنگی مردم اکثر تاریخ موسیقی های نسل گذشته به فراموشی سپرده شد. پخش رادیویی که به مناطق روستایی نیز میرسید به گسترش سبک های جدید موسیقی کمک شایانی نمود. به ویژه موسیقی Country ، (که سبکی رقص مانند و روایی است که از تصنیف های انگلیسی- آمریکایی سفید پوستان جنوب و غرب گرفته شده بود) در این دوران به پیروزی چشمگیری دست یافت. بخشی از این پیشرفت ها دارای دلایل سیاسی بود… افراد جامعه که موسیقی مردمی آمریکایی را همانند یک فرم هنری ترقی دادند از مردم اصلی اروپای شمالی نبودند. آنها نیاز داشتند تا خود چیزی را اختراع کنند و انتشار بدهند. اما موسیقی Blues سیاهان در آن عصر به عنوان تنها سبک هنری افریقایی-امریکایی مطرح بود که انکار کننده ی Celtic و همچنین تأثیرات Folk انگلیسی و امریکایی(سبک های رایج آن زمان) بود. در فاصله ی سال های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ Blues-Country به Rock تبدیل شد که دلیل اصلی آن رشد تکنولوژی بود.
Adolph Rickenbacker در ۱۹۳۱ گیتار الکترونیک را اختراع کرد که موجب تحولی عظیم در موسیقی شد. وی همچنین تجهیزاتی پیشرفته تر و ارزان تر از وسایل قدیمی ساخت که حمل و نقل آنها نیز ساده تر بود. پس از آن تکنولوژی ترانزیستور ظهور یافت. میکروفون ها قابلیت یافتند تا اختلافات مختصر صدا را تفکیک کنند و حجم صدای وکال ها را افزایش دادند. صدای وکال بر انگیخته تر و پر آشوب تر از قبل گشت. همچنین صدای گیتارها، با Amplifier (تقویت کننده) تقویت شد. تمام این عوامل سبب شدند تا موسیقی ساده ی دورگه ی Blues-Country به نوعی موسیقی استاندارد شناخته شده و البته تجاری به نام Rock n Roll و پس از آن Rock تبدیل گردد. موسیقی جدید جذب جریان اصلی موسیقی آمریکایی شد. باند های اولیه Rock کاستی های زیادی از جهت سبک داشتند. آنها قطعاتی از خود راضیانه و هارمونیک بر پایه ی موسیقی عامه پسند اروپایی ای که در دهه ی ۳۰ در کلوپ ها رایج بود می نوشتند. (اکثر گروه های جاز نیز که در دهه ی ۳۰ اوج گرفته بودند، بر پایه ی نوعی موسیقی مشابه استوار بودند.) در دهه ی ۵۰ میلادی Rock & Roll توسط الویس پریسلی و شخصیت های دیگر ظهور کرد. Rock & Roll جذابیت موسیقیایی خود را فقط برای چند سال حفظ کرد. گوناگونی بسیاری که در سبک های راک پدید آمد هسته ی اصلی راک را از هم پاشید.
در دهه ی ۶۰ اشکال پیچیده تر Rock & Roll به موسیقی Rock معروف گردید که عناصر بنیادین آن عبارتند از تعدادی گیتار شدیدآ تقویت شده (شامل ریتم، لید و باس) و درامز. از میان دیگر سازهایی که معمولا به کار برده می شوند می توان از پیانوی الکتریکی، ارگ الکتریکی، سینت سایزر، پرکاشن، دی جی و برخی سازهای بادی و ضربی فرعی نام برد. نت های کلیدی Rock گونه ای ضرب پشتی(Backbeat) کوبنده، همراه با آوازهای عاطفی و نوای به شدت تقویت شده ی گیتار است. با گذشت زمان Style های مختلف پدیدار گشتند. ترانه ها با تثبیت های فرهنگی، ساده تر گشتند. کارها برجسته تر و مترقی تر گشتند و شاه کارهای موسیقی راک شکل گرفتند. Rock در مرحله ی بلوغ ،پیچیدگی بیشتری یافت و برخی از با استعدادترین نمایندگان آن مانند بیتلز توجه منتقدین جدی موسیقی را به خود جلب کرد. هیچکس نمی تواند موسیقی Rock را بدون توجه به ریشه هاش در نظر بگیرد. در واقع برای صحبت پیرامون موسیقی Rock باید خواستگاه های این سبک به نوبت مورد توجه، تجزیه و تحلیل قرار گیرند. مسائلی مانند رویدادها و پیشامدهای سیاسی و شرایط محیطی که موسیقی Rock را شکل دادند. اساسآ سبک های رایج در آن زمان مانند Folk , Country و Celtic دارای تنوع زیادی در فرم ها بودند که Rock اثرات شگرفی بر تمام آن ها گذاشت.
راک انگلیسی اولین بار در دهه ی ۶۰ به دست بیتلز و گروه رولینگ استونز و دیگر گروه های ۴ یا ۵ نفره بنیان گذاشته شد. در اواسط دهه ی ۶۰ ، موسیقیدانان جوان به کاوش توانایی راک برای برخورد با مضامین اجتماعی و سیاسی پرداختند. گروه هایی نظیر رولینگ استونز، دورز و دیگران، شعر هایی تخیلی را به شکل بی سابقه ای با هنر تنظیم آهنگ ترکیب کردند که نمونه ی آن قرار دادن قطعات طولانی بدیهی سازی تک نفره، در بافتهایی با پیچیدگی رشد یابنده و ساختارهای موسیقیایی-ترانه ای راک است. آواز خوان های قدرتمند مانند جانیس جوپلین و گیتاریست هایی مانند جیمی هندریکس در مضامین سنتی Rhythm و Blues انقلابی به پا کردند. در اواخر دهه ی ۶۰ و اوایل دهه ی ۷۰ ، ازدیاد دسته های آمریکایی و انگلیسی به اوج خود رسید. راک به سرعت ، نوجوانان غربی را که پس از جنگ با افزایش سطح زندگی، پول بیشتری در اختیار داشتند به خود جلب کرد و آنان به شنوندگان اصلی این نوع جدید موسیقی تبدیل شدند. در دهه ی ۷۰ نگاه تجاری به موسیقی راک سبب ایجاد سبک هایی همچون Soft Rock شد. گروه هایی مانند شیکاگو و کارپنترز از آغاز کنندگان اصلی این سبک بودند. اگر چه که در سال های بعد سبک های جدیدی در موسیقی راک شکل گرفتند و گروه های بزرگی مانند Pink Floyd, Black Sabbath و Beatles در این سبک تحولات عظیمی به وجود آوردند اما این سبک رفته رفته با افول مواجه گردید. البته در سال های اخیر راک با حضور گروه های پرطرفداری مانند Evanescence و بازگشت مجدد گروه Bon Jovi تا حدودی احیا شده… .
تا اینجای کار همه بر یک عقیده هستند. اما از این پس عده ای بر این عقیده هستند که موسیقی متال جزو زیر مجموعه های موسیقی Hard Rock هست و عده ای این ۲ رو با توجه به خصیصه های اون یکسان میدونن. در هردو دارای Loud بالا ، گیتارهای Distoured و عموما استفاده از یک Lead Vocal که سازی هم مینوازه یکسان وجود داره.
گیتاریست های سبک متال عموما دارای سرعت ، نوآوری و سبکهای خاص خودشون در مقابل دیگر سبکهای موسیقی هستند. به طوری که در این سبک گیتار مرکزیت خاصی نسبت به سازهای دیگه داره. سبکی که ریفهای سرعتی و عموما خشن و سولوهای سریع با گیتار در صدر اون قرار داره. چیزی که ما بیشتر از موسیقی متال دیدیم ( یعنی در واقع زیر دسته های سبک متال ) به شرح زیره. اما چیزی که کاملا مشخص اینه که غیر از این موارد مذکور زیر دسته های دیگری از موسیقی متال وجود داره که شاید به اندازه اینها آشنا نباشند یا کمتر مورد استفاده از طریق گروههای مختلف قرارگرفته باشند.
پست راک – Post Rock
Post Rock بعنوان یکی از زیرزمینی ترین زیرمجموعه ها ( Subgenre ) های موسیقی راک محسوب می شه که تاریخچه ی چندان درازی هم نداره و اولین جنبش هاش مربوطه به همون دهه ی نود . اگر بخوایم این سبکو تو یه کلام خلاصه کنیم می شه گفت : پست راک آزادی کامل در موسیقی راک هستش . البته به این تعریف نمیشه اکتفا کرد . ولی برای بیان حالات کلی پست راک تعریف مناسبیه . خود واژه ی Post متضاد واژه ی Past و به معنای ” بعد ” هستش … و دلیل نامگذاری این سبک هم به واقع نگرشیه که مرز های راک رو میشکنه . اما به شیوه ی خودش . ( چون اگر بخوایم این جور کلی حرف بزنیم پراگرسیو راک هم به نوع خودش مرز ها رو در هم می کوبه و ریتم ها رو به شدت مدرن می کنه ) . اما چیزی که پست راک رو خیلی خاص تر و محجوب تر و گوشه گیر تر کرده Instrumental بودنشه . اگر آماری کلی از گروه های مشهور پست بگیریم بیشتر از ۸۰ درصدشون اصلا وکال رو تو آهنگ هاشون دخالت نمی دن . اما قطعات پست راک رو نمیشه بصورت Instrumental Rock تعریف کرد .
” پست راک تناسخیست از روح دگرگون شده ی راک ” . راک خالص . و عموما تو بررسی هایی که می شه و حتی نقد هایی هم که از آلبوم های این ژانر میشه اسمی از نبود وکال به میون نمیاد . چون خاصیت و مزه ی پست راک به فقدان کلامشه . و اگر می بینیم گروه هایی مثل سیگاروس با وکال سر و کار دارن در واقع شیوه ی خاصی رو ارائه می دن که البته راجع به این گروه خیلی منحصر به فرده اما بسیار متفاوت با نزدیک ترین ژانر بهش یعنی پراگرسیوه .

پُست-راک سبکی از موسیقی است که در آن سازهای معمول ِ سبک راک نقش اصلی را ایفا میکنند، اما ریتمها، هارمونیها و ملودیها و آکردهایی که در پست راک نواخته میشوند به طور سنتی در راک یافت نمیشوند. موسیقی پست راک به طور معمول بدون کلام است. این سبک بعد از کارهای گروه تاک تاک با سرپرستی ماک هولیس شناخته شد. در واقع سبک تجربی این گروه بود و بعد ها به نام پست-راک خوانده شد.
بافت موسیقی و نقش سازها
سازهایی که تو این ژانر ازش استفاده می شه علاوه بر مثلث مخصوص راک که پایه ی نامگذاری هر زیرشاخه ای از راکه ( الکتریک و بیس و درامز ) سازهایین مثل کیبورد و پیانو و سینتی سایزر و گاها ویولن و سلو . اما از ژانر هایی که روی موسیقی پست راک تاثیر گذاشتند می شه به Progressive Rock , Ambient , Minimal و استیل های مخصوصی مثل Shoegaze , Electronica اشاره کرد که تو آثار پست راک تاثیراتشون فت و فراوونه . اما اگر گوش ما با پست راک آشنا باشه می تونیم این تعریف رو از بافت موسیقی و قطعات پست راک داشته باشیم که یک آهنگ پست راک خالص مثل یک راه رفتن روی محیط یک دایره می مونه . یعنی روند پست راک رو طبعا و عموما می شه در “تکرار” خلاصه کرد . اما این تنش و آرامش ( Tension & Release ) منحصر به فرد و خاص پست راک هستش که به این قطعات برچسب پست راک می زنه . تنش و آرامشی که در روند یک قطعه مخصوصا قطعات بلند پست ( پیشنهاد می کنم Like Herod گروه موگوای رو گوش بدید ) می شنویم همون تکرار هایی نیست که در سایر ژانر ها وجو دارن . این ویژگی ممتاز ترین ویژگی پست راک هستش . مثلا گروهی مثل God Is An Astonaut با شیوه ای که داره اغلب کارهاشو ساخته و این شیوه ی تو کارهای ابتداییش بیشتر مشهوده . اینکه با آرامش و تفهیم ریتم و پس زمینه به شنونده به سوی اوج گرفتن و “تنش” های قطعه که همون قسمت مهم آهنگ هستش پیش بره . یعنی یک روند خاص که از موسیقی آروم شروع می شه و به عصیان و پریشانی و ناله ی گیتار و کوبش درامز خاتمه پیدا می کنه . این روند همون هدف اصلی آهنگ پست راکه . درگیر کردن شنونده با Tension & Release . نه با تکنیک . نه با وکال . بلکه با افکت های الکترونیکایی و ریتم پیوسته ی گیتار ( که به هیچ وجه تکنیکی نیست و اصلا شما تکنیکی در گیتار نمی تونید پیدا کنید . مهمترین تکنیک یک نوازنده ی گیتار پست انتقال حس و عصیان خودش به شنونده با ریتم پیوسته ی گیتار خودش و زجه هایی هستش که با تکیه بر صدای خش دار الکتریک ایجاد می کنه ) شنونده رو مبهوت می کنه .
پست راک به شدت درونگراست و موریسین ها و بند های پست هم به شدت خاص هستن . پست راک به هیچ وجه تکنیکی رو رو نمی کنه و این مهمترین تفاوتش با پراگرسیوه . ( برای مقایسه مثلا شما زیر شاخه ی دوم متال رو از نظر تکنیک با پراگرسیو متال مقایسه کنید … هر دو زیبایی های خاص خودشون رو دارن اما چیزی که دوم متال ارائه می ده به هیج وجه تکنیک نوازندگی یا خوانندگی نیست . ) اما باید بگم که یک بند خوب در پست راک باید درامر خوبی داشته باشه . این یه حکم ملزومه … برای مقایسه خودتون می تونین با آثار گروه های خوبی مثل GIAA , Explosions In The Sky , Mogwai , Mono و غیره گوش کنید و ببینید که جریانی که در اثر شنیدن پست راک در درون شما ایجاد می شه محصول همکاری مریض کننده ی درامز و گیتاره …
معرفی چند گروه مشهور در این سبک
- Sigur Ros : به عقیده ی برخی ها یکی از پدران پست راکه . اما برخی ها هم کارهاش رو خیلی احساساتی می دونن و خیلی نزدیک به امبینت می بیننش تا پست راک . نکته ی مهمی که در باره ی این گروه ایسلندی وجود داره اینه که jonsi خواننده و نوازنده ی گیتار این گروه گیتار خودش رو با آرشه ی ویالن سل می زنه ! ( که اصطلاحا بهش می گن Bowed Guitar ) . این گروه یکی از گروه هاییه که من مدیونشم . با این که تمام آهنگ هایی که خوندن به غیر از آخرین آهنگ از آخرین آلبومشون به زبان ایسلندیه اما موسیقیشون به شدت خاص و مریض کننده ست . بهترین آلبوم این گروه از نظر من Ágætis byrjun هستش .
- God Is An Astronaut : یک گروه ایرلندی که کارشو از سال ۲۰۰۲ با آلبوم طوفانی The End Of The Beginning شروع کرد . این آلبوم مطمئنا بهترین کار اونا تا به امروز نیست . اما ترک اول که به اسم آلبوم هم هست می تونه معرف خوبی از آهنگ های این گروه برای شما باشه … چیزی جز محشر نمی تونم بگم …
- Mogwai : سرطان محض !!!! موسیقی این گروه مثل یک جانور وارد روح آدم می شه و زلزله ایجاد می کنه … برای نمونه پیشنهاد می کنم Like Herod , Mogwai Fear Satan , Im Jim Morrison Im Dead رو بشنوین . این گروه تا به الان آلبومی بهتر از آلبوم اولش ( Young Team ) نتونسته بده بیرون …

تنوعهای موسیقی راک در دهه ۱۹۸۰
در دهه ۱۹۸۰ موسیقی راک مردمی اشباع و جذب شد. این دوران همچنین شاهد موج جدید هوی متال انگلیسی بود. در اولین بخش این دهه شاهد هنرنمایی ابتکارها و نوآوریهای ادی ون هلن و گروه ای سی دی سی هستیم. بونو از یوتو به گرایش و تمایلهای خود ادامه داد. همگام با این پدیده، باندهای موج جدید پاپ با اجرا کنندگانی مانند بیلی آیدولو گوگوسبا شهرت افزاینده خود مردمی و عمومی باقیماند. راک قلب مملکت آمریکایی این مورد بطور قوی افزایش یافت که مثالی از آن توسط بروس اسپرینگتون، باب سگر، جان (کوگار) ملنکاپ و دیگران بود. که این توسط تصنیف نویسان- خوانندگان سنتی آمریکایی، پل سایمون و ستاره سابق انگلیسی برنامه راک، پیتر گابریل موسیقی راک ورل با انواع سبکهای موسیقی سنتی در سراسر جهان تقویت و معروف شد، این شهرت و معروفیت بنام *موسیقی جهانی* شناخته شد و شامل تقویت و معروفیت مانند راک نسلهای مختلف شد.
مبانی موسیقی راک:
رنگ صوتی
رنگ صدای گیتال الکتریکی، در موسیقی راک، با نوای سازهای زبانهدار بادی برنجی در گروه بزرگ موسیقی مردمپسند پیشین بسیار متفاوت است. نوای موسیقی راک به شدت تقویت شده است و در آن گیتار برای پدید آوردن گسترهای متنوع از رنگهای صوتی ماهرانه بهکار گرفته میشود. یک گروه راک در کنار آوازخوانها (که ساز نیز مینوازند) شامل دو گیتار الکتریکی (گیتارهای پیشاهنگ و ریتم – Lead and rhythm)، باس الکتریکی، ساز کوبهای و سازهای شستیدار مانند پیانو، پیانوی الکتریکی و سینتیسایزر است. برخی از گروهها نیز دربردارندهٔ یک یا چند ترومپت، ترومبون یا ساکسوفون هستند.
از دههٔ ۱۹۶۰ به این سو، گسترهٔ متنوعی از سازها که اغلب مناسبتی با موسیقی مردمپسند ندارند – از کلاوسن گرفته تا سیتار هندی – هر از گاه و بهویژه در ضبط استودیوئی به گروه اصلی سازهای راک افزوده شدهاند. از این زمان، در ضبط آثار راک استفاده از صداهائی بس گوناگون مانند سیگنالهای الکترونیک، همهمهٔ جمعیت و نوای ارکستر سنفونیک آغاز شد. در دههٔهای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، موسیقیدانان، راک از توانائیهای رو به گسترش سینتیسایزر و کامپیوتر بهره گرفتند. تکنولوژی پیشرفتهٔ الکترونیک این امکان را فراهم آورد تا کیفیت صوتی موسیقی چند نوازندهٔ با صداهای گروه بزرگ همنوازان همانند شود.
سبک آواز خواند در راک تا اندازهٔ زیادی برگرفته از موسیقی سیاهان، موسیقی عامیانه، محلی و موسیقی سرزمینهای غرب آمریکا است. گرچه سبکهای آوازخوانی در راک متنوع است، اما همهٔ آنها با سبک زمزمهواری که آوازخوانان قدیمی پاپ رواجدهندهاش بودند تفاوت دارند. آوازخوان راک فریاد میکشد، جیغ میزند، شیون میکند، میغرد و صداهائی تیز و برآمده از حلق، مانند فالستو را – روشی آوازی که توسط آوازخوانان مرد برای ادای صداهائی زیرتر از وسعت طبیعی صدایشان بهکار میرود – بهکار میگیرد. هجاهای بیمعنا و واژههای کوتاه و تکراری (مانند !Yeah! Yeah! Yea) نیز در آواز راک نمودی برجسته دارند.
ریتم
راک مبتنی بر ضربهائی بسیار قوی با وزن چهارتائی ۴^۴ است که در آن تکیه بر ضربهای دوم و چهارم میزان است. هیجان ریتمیک به دلیل تقسیم هر ضرب به ۲ نت مسوی اوج میگیرد. این تقسیم، ۸ نت چالاکتر پدید میآورد که در قالب ۴ ضرب قرار گرفتهاند. برای حس این تأثیر، الگوی زیر را بخوانید:
و – ۴ – و – ۳ – و – ۲ – و – ۱
موسیقی راک در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ اغلب آمیزهای از ریتمهای پیچیده با چنین الگوئی بود؛ برای نمونه، نوازندهٔ بادی برنجی ممکن است ضربهای بالا – وها – را مؤکد بنوازند. در سالهای پایانی دههٔ ۱۹۷۰ و در دههٔ ۱۹۸۰ با الهامپذیری اجراکنندگان از پُلیریتمهای موسیقی آفریقائی، برخی از آثار راک ریتمی پیچیدهتر یافتند.
فرم، ملودی و هارمونی
موسیقی راک بهطور معمول به فرم بلوز ۱۲ میزانی (نگاه کنید به مبحث بلوز)؛ فرم A A B A سیودو میزانی (مبحث سوئینگ)؛ و یا همین فرمها با دگرگونیهای اندک است.
آوازهای مردمپسند قدیمی بهطور معمول متشکل از عبارتهائی ۴ یا ۸ میزانی بودند، اما ملودیهای راک گاه شامل عبارتهائی با طولهای بیقاعده هستند. گرایش آوازهای راک، به الگوهای ملودیک کوتاهی است که بارها تکرار میشوند. این آوازها گاه بهجای آنکه بر مبنای گامهای سنتی ماژور و مینور ساخته شوند، مبتنی بر مُدهای کلیسائی هستند.
توالیهای هارمونیک در موسیقی راک اغلب بسیار ساده است و اغلب از سه یا چهار آکورد مبنا تشکیل میشوند. گاه هارمونی میتواند بهگونهای آزاد فقط به دو آکورد محدود شود که نمونهٔ آن را میتوان در آواز Eleanor Rigby از جانلنن (John Lennon) و پُل مککارتنی (Paul McCartney) یافت. راک اغلب توالیهائی از آکوردها را بهکار میگیرد که در آثار مردمپسند قدیمیتر بهندرت یافت میشوند.
ضبط موسیقی راک:
راک بر خلاف موسیقی مردمپسند پیشین، بیش از آنکه با اجراء زنده با چاپ نتهایش فراگیر شود، از راه رادیو و ضبط اجراها گسترش یافت. در ایالاتمتحد شمار فزایندهای از ایستگاههای رادیوئی برپا بودهاند که برخی از آنها فقط موسیقی راک پخش میکردهاند. صفحهچیها، مانند النفرید (Alan Freed) – که اصطلاح راک اندرول را زبانزد همه کرد – به افرادی مهم بدل شدند که تأثیر نیرومندی بر شکلگیری سلیقهٔ موسیقائی مردم داشتند. بیشتر صفحههای قدیمی راکاندرول توسط کمپانیهائی کوچک و خاص تهیه شدهاند، اما چیزی نگذشت که سودآوری عظیم موسیقی راک، کمپانیهای بزرگ را بر آن داشت تا در این زمینه نیز فعالیت کنند. پس از دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، بیشتر صفحههای راک را چنین کمپانیهائی تهیه کردهاند.
در دههٔ ۱۹۶۰، نوای صفحههای راک با آنچه در اجراهای زنده شنیده میشد سراسر متفاوت شد. گروههای راک بهگونهای فزاینده از تکنیک ضبط چند لبهای (multitrack recording) بهره بردند. یکی از تهیهکنندگان صفحه مینویسد: وقتی گروه کوچک باشد، صدای هر ساز میتواند بر لبهای جداگانه ضبط شود. هر لبه دارای تنظیم جداگانهٔ شدت صدا و زیر و بم است، بهگونهای میتوان به آن زیر و بم دلخواه داد. انواع متعددی از اِکوها را میتوان به صدای هر ساز افزود. جلسههای ضبط اغلب مانند ساختن کیکی چند لایه بود: هر لایهٔ صوتی جداگانه ساخته میشود و سپس لایههای مختلف بر هم سوار میشوند. برای نمونه، بیتلها نخست همراهی سازها برای آواز را ضبط میکردند؛ روندی که ممکن بود یک روز تمام به درازا بکشد. روزی دیگر به ضبط خطهای آوازی اختصاص داشت. سپس، ممکن بود پیش از تمام شدن ضبط، صداهای سازی و الکترونیکی متنوعی بر آنها افزوده شود. این روند پیچیده دیگر شگفتآور نیست که ضبط آلبوم Sgt. Pepper’s Lonely Hearts Club Band چهار ماه به درازا کشیده باشد.
موسیقی راک و رقص:
موسیقی راک از آغاز پیدایش، همراه زنجیرهای گیجکننده از رقصهای گوناگون مانند توئیست (Twist)، فراگ (frug)، مانکی (monkey)، شِیک (shake) و مَشِد پُتیتو (meshed potato) بود. در بیشتر رقصهای راک دههٔ ۱۹۶۰، روج رقصنده بر خلاف رقصهای قدیمی با فاصله از یکدیگر و همخوان با ضرب نیرومند موسیقی به جنبش میآمدند. رقصهای راک اغلب کیفیتی آزاد و خودجوش داشتند و دیگر لزومی نبود که رقصندگان به آموختن زنجیرهای از قدمهای پیچیده بپردازند. یکی از مشهورترین رقصهای راک توئیست بود که نخست به باشگاهی شبانه موسوم به Peppermint Lounge در نیویورک اختصاص داشت و در ۱۹۶۱ پس از اجراء تلویزیونی چاپی چکر (Chubby Checker) آوازخوان، محبوبیتی همگانی یافت. تا دههٔ ۱۹۶۰ بسیاری از میانسالان نیز از فرهنگ نسل جوان تأثیر پذیرفته بودند و در باشگاههای شبانه که دیسکوتِک (discotheque) نامیده میشدند با نوای راک میرقصیدند.
در دههٔ ۱۹۷۰ هزاران دیسکوتک – که در اغلب آنها صفحه پخش میشد – از گوشه و کنار ایالاتمتحد سر برآوردند. دیسکو به رایجترین موسیقی رقص بدل شد. بسیاری از چرخشهائی پیچیده داشتند. علاوه بر این، در بیشتر این رقصها بار دیگر فاصلهٔ میان زوج رقصنده هنگام رقص از میان رفت. رقصهای ردیفی، که در آن رقصندگی متعدد همزمان حرکتهائی مشابه انجام میدادند، نیز محبوبیتی دوباره یافت. واپسین سالهای دههٔ ۱۹۷۰ و آغاز دههٔ ۱۹۸۰ شاهد پا گرفتن بِرکدَنس (breakdance)، آمیزهای از رقص و ژیمناستیک، بود؛ رقصی که بیشتر با موسیقی رَپ همراه میشد. در آغاز دههٔ ۱۹۸۰، فیلم Flashdance میلیونها تن را به تبوتاب بِرکدَنس دچار کرد.
موسیقی راک در آمریکا:
باب دیلن چهارده ساله در ۱۹۵۵ هنگامی نخستینبار قطعهٔ Rock Around the Clock از بیل هالی را شنید، شادیکنان فریاد زد: زهی! این موسیقی ماست؛ برای ما آن را ساختهاند میلیونها جوان دیگر نیز مانند دیلن حس میکردند که موسیقی راک متعلق به آنان و بیانگر تکاپویشان برای کسب هویت و استقلال است. بسیاری از اجراءکنندگان و آوازنویسان پیشرو راک، خود نوجوان یا در سنین بیستسالگی بودند. پیش از دههٔ ۱۹۵۰، موسیقی مردمپسند، بر خلاف راک، کموبیش برای تمام گروههای سنی به یک اندازه جذابیت داشت.

در ایالاتمتحد پس از جنگ جهانی دوم، به سبب رشد سریع جمعیت در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ جمعیت نسل جوان بیش از هر زمان دیگر بود، و این تودهٔ جوان به سبب رشد اقتصادی پول بیشتری نیز برای خرج کردن در اختیار داشت. صنعت آمریکائی بهسرعت پاسخگوی این بازار گستردهٔ جوانسال شد و موسیقی راک را به کسبوکاری بزرگ بدل کرد. فروش گیتار الکتریکی، گرامافون، صفحه و رادیوی ترانزیستوری رشدی چشمگیر و تماشائی داشت. ستارههای برتر موسیقی راک با حق امتیاز صفحهها، قراردادهای سینمائی و درآمد نجومی کنسرتهایشان یکباره این قلمرو را ثروتمند ساختند. کنسرتهای راک در هر مکانی، از تالارهای موسیقی و سالنهای ورزش گرفته تا میدانهای مسابقه و بیسبال برپا میشد. هر کنسرت یک گروه مشهور راک میتوانست صدها هزار دلار سود و تا ۷۵،۰۰۰ تماشاچی داشته باشد. حتی جشنوارههای راک نیز بر پا میشد که نمونهٔ آن جشنوارهٔ سه روزهٔ موسیقی و هنر وودستاک (Woodstock Music and Art Fair) در اوت ۱۹۶۹ بود. در این جشنواره بیش از ۳۰۰،۰۰۰ تن در فضای باز به موسیقی جون بائز (Joan Baez)، جنیس جاپلین، جیمی هندریکس و جفرسن ایرپلین (Jefferson Airplane) – تنی چند از هنرمندان شرکتکننده در این برنامه – گوش سپردند. وردستاک، یکی از مهمترین فیلمها در میان انبوه فیلمهای راک، مستندی از این گردهمائی است.
کنسرتهای راک اغلب همانقدر که رخدادهائی موسیقائی بهشمار میآمدند، نمایشی نیز بودند. از همان نخستین روزهای پیدایش راک اند رول، لباس و صحنهآرائی بخشی اساسی از برنامه بود. برای نمونه، جذابیت الویس پریسلی با شلوار جسبان براق، جلیقهٔ چرم و چرخزدنهایش بالا گرفت و نام مستعار ”Elvis the pelvis” را برایش به ارمغان آورد. در اواخر دههٔ ۱۹۶۰، جیمی هندریکس گیتارش را بر صحنهٔ خُرد کرد و سوزاند. جلوههای راک توهمی (Psychedlic rock) با استفاده از شعاعهای چشمکزن و لرزان نور که نشئهً مواد مخدر را تداعی میکردند به اوج رسید. کنسرتهای راک در دههٔ ۱۹۷۰ نمایشیتر نیز شد. الیسکوپر (Alice Cooper) – یک مرد – با یک مار بوآ صحنه آمد و به اجراء صوری حرکتهائی خشونتبار پرداخت. اعضاء گروهی موسوم به Kiss لباسهای مردانهٔ پُرزرق و برق و آرایشی ملهم از تئاتر کابوکی ژاپن داشتند. آنها بر صحنه از شعلههای آتش، دود و جلوههای انفجاری بهره میگرفتند. دیوید بوئی (David Bowie)، که لباس زنانه میپوشید و مویش را به رنگ نارنجی روشن درمیآورد، اغلب میگفت صفحههایش نیمهکارهاند زیرا فاقد جنبهٔ بصری هستند. برخی از ستارگان موج نو انگلستان در دههٔ ۱۹۸۰ راه دیوید بوئی را تداوم بخشیدند و سر و وضع آنها بهاندازهٔ موسیقی مایهٔ شهرتشان بود. بوی جورج (Boy George) یکی از مشهورترین این چهرهها از گروه Culture Club است که لباس زنانه، موی بافته، لب رُژ مالیده و مژهٔ ریملزدهاش برای مبهوت کردن بینندگان تدارک شده است. جلوههای نمایشی و موسیقی اجراءکنندگان راک اغلب هیجانی هیستریک به پا میکند: تماشاگران جیغ میکشند، زاری میکنند و به صحنه هجوم میآورند.
آوازهای راک اغلب بازتاب زندگی آمریکائی، مانند بیبندوباری فزایندهٔ جنسی، است. شعر آوازها بیش از آنکه مانند آوازهای عاشقانهٔ دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ احساساتی باشد، گرایش به بیان صریح و بیپردهٔ مضامین جنسی دارد. (در واقع، اصطلاح راکاندرول در اصل اشارهای ضمنی به مسائل جنسی دارد). اجراءکنندگان راک در سالهای ۱۹۶۰ اغلب در آوازهاشان به جنگ ویتنام، تجربههای حاصل از استفادهٔ مواد مخدر و تقلا برای کسب حقوق اجتماعی میپرداختند و آوازخوانها اغلب خود آوازهاشان را مینوشتند. در نظر بسیاری از جوانان آن دوران، موسیقی راک بخشی از یک شیوهٔ زندگی بود که کمتر از شیوهٔ زندگی والدینشان محدودکننده و مادی مینمود. آنها بهسرعت پذیرا و مقلد مدل موی بلند و لباسهای نامتعارف و باب روزی شدند که توسط ستارههای راک محبوبیت همگانی یافته بود. طولی نکشید که بسیاری از مسنترها نیز برای خود سر و وضعی باب روز ترتیب دادند.
در دههٔ ۱۹۷۰، راک به بخشی جدانشدنی از پیکرهٔ موسیقی مردمپسند آمریکائی بدل شد. گرچه کنسرتهای راک هنوز در وهلهٔ نخست برای نسل جوان جذاب بود، اما انواع گوناگون صفحههای راک توسط گروههای سنی مختلف خریداری میشد. آوازهای راک در دههٔ ۱۹۷۰، کمتر از پیش با مضامین اجتماعی و سیاسی مربوط بود.
با این همه، موسیقی مردمپسند دههٔ ۱۹۸۰ بار دیگر به کشف چنان آرمانهائی نائل آمد که یادآور موسیقی سالهای ۱۹۶۰ بود. برای نمونه، در ۱۹۸۵ بسیاری از چهرههای شاخص و پیشتاز راک در ضبط آواز و برنامهای ویدیوئی موسوم به We Are The World به همکاری پرداختند؛ برنامهای که سرانجام به کسب درآمدی ۴۵ میلیون دلاری به نفع قحطیزدگان انجامید. شمار فراوانی از کنسرتهای راک به نفع مقاصد انسان دوستانهٔ اجتماعی برگزار شدند؛ شاید برنامهٔ ۱۶ ساعتی Live Ald Concert (باز هم در ۱۹۸۵) که برای کمک به گرسنگان آفریقا اجراء و بهطور زنده توسط شبکهٔ ماهوارهای در سراسر جهان پخش شد و حدود یک و نیم میلیارد نفر به تماشای آن نشستند، جالبترین نمونه از این دست باشد. (باب دیلن، جون بائز، دیوید بوئی، پُل مککارتنی، استینگ، مادونا، تینا ترنر، گروه از نو سازمانیافتهٔ Who، کیتریچاردز (Keith Richards و ران وود (Ron Wood) از گروه Rolling Stones از اجراءکنندگان این برنامه بودند).
در دههٔ ۱۹۸۰، اجراءکنندگان زن تأثیری نیرومند بر موسیقی راک داشتند. به گفتهٔ یکی از منتقدان، بسیاری از زنان اجراءکنندهٔ راک نقشی به مراتب بیش از آوازخوانی صرف دارند، آنها ساز مینوازند، آوازهایشان را مینویسند و صاحباختیار حرفهٔ خود هستند. عرصهٔ پُرتنوع سبکهای آنها از پاپ و سُول تا فانک، موج نو و هِوی متال گسترده است.
موسیقی راک و تلویزیون MTV
دههٔ ۱۹۸۰ شاهد شکلگیری شبکهٔ MTV بود، شبکهای کابلی که به پخش ضبط ویدیوئی اجراهای راک میپرداخت. این شبکه، بازاری پُر تقاضا برای صنعت ضبط فراهم کرد و در محبوبیت بسیاری از اجراکنندگان راک سهم بهسزا داشت. مایکل جکسن یکی از نوپردازان در استفاده از ضبط ویدیوئی راک بود که برنامهٔ مستند تهیهٔ Thriller او از پُرفروشترین کاستهای ویدیوئی تا آن زمان شد. ضبط ویدیوئی راک با استفاده از جلوههای متنوع بصری که اغلب کیفیتی خیالگونه و برانگیزنده دارند، به تجربهٔ مخاطبان راک بُعدی تازه افزود.
راک ایرانی؟!
اما راک ایرانی.بگذارید عوامل ساختاری این موسیقی را یکی یکی بررسی کنیم :
شعر:در بعضی از آلبوم ها اولین چیزی که سخت جلب توجه می کند بی توجهی به شعر است.امروزه دیوان حافظ در هر خانه ای پیدا می شود.پر واضح است که خواننده/آهنگسازها در بعضی موارد حتی زحمت سرودن یا انتخاب شعر را به خود نمی دهند.دیوان حافظ که هست.دنبال شاعر گشتن هم نمی خواهد.هزینه ای هم نباید به شاعر اختصاص دهیم.پس آن را برمیداریم و بدون کم ترین توجهی به مضامین و معانی آن رویش آهنگ می گذاریم.غلط خواندن شعر در جای جای بعضی از آلبوم ها نشان از آن دارد که آهنگساز/خواننده حتی یک بارهم زحمت توجه به معانی اشعار را به خود نداده چه برسد به دقت کردن در زمینه ی تلفیق شعر و موسیقی.
همانطور که گفته شد وجود مضامین روزمره و اجتماعی از مشخصات اولیه اشعار راک است.این مضامین است که میتواند با لحن راک هم خوانی و همانندی داشته باشد.اما شعر عارفانه حافظ و مولوی را چه به این موسیقی؟
در آلبومهای بعدی که توسط گروه های دیگری کار شد مشکل شعر تا حدی رفع شد..مثلا در آلبومی آهنگساز/خواننده اشعار” شل سیلور استاین” را دست مایه ی کار خود قرار داد.حد اقل, مضامین شعرها ساده تر و امروزی تر بودو تا حدی می توانست در قالب موسیقی راک خود را نشان دهد(هر چند هنوز با آنچه ما از اشعار راک می شناسیم فاصله داشت)اما با این حال یک مشکل اساسی همچنان باقی مانده بود.مشکلی که در اکثر کارهایی که از این دست انجام شده شدیدا به چشم می خورد:ملودی و تلفیق آن با شعر.
ملودی و تلفیق آن با شعر:راک ابتدا در آمریکا و انگلستان شکل گرفت و طبیعی است که ملودی های آن بر اساس تکیه ها و استرس های زبان انگلیسی باشد.در لهجه ی انگلیسی تکیه ی اکثر کلمات روی سیلاب اول است.ضمنا بسته به این که راجع به چه نوع انگلیسی صحبت می کنیم مشخصات دیگری قابل ذکر است.مثلا در انگلیسی اصیل سرعت, چابکی و سبکی کاملا مشهود است.اما انگلیسی گاوچران (کابوی)های غرب, تنبل و کشدار است.و همین طور انگلیسی نیو یورکی از لحاظ سنکپ های عجولانه و دلربائی توام با خشونتش متفاوت است.پس طبیعی است که موسیقی بلوز یا راک متمایل به بلوز دارای ملودی های کشدار ولخت باشد و راک اند رول سریع و چابک باشد و تاکید ها روی سیلابهای اول کلمات قرار گیرد.
حال وقتی الگوهای ملودیک راک و بلوز را میگیریم و شعر فارسی روی آن می گذاریم چه بلائی به سر زبان فارسی می آید؟واضح است.لهجه ی فارسی کاملا متفاوت است و تاکید های آن فرق می کند.در فارسی استرس یا تاکید روی سیلاب آخر “اسم”ها قرار میگیرد. (دقیقا بر عکس انگلیسی).فقط در بغضی از موارد مثل افعال امر و نهی است که تاکید روی سیلاب اول قرار می گیرد.بنا بر این ملودی های بلوز و راک که بخاطر هماهنگی با لهجه ی انگلیسی دارای تاکید روی ضرب های اول هستند وقتی با اشعار فارسی تلفیق می شوند اثری یکسره التقاطی و بی هویت پدید می آید که شنونده نمی تواند با آن ارتباط بر قرار کند.
این مساله فقط مربوط به زبان فارسی و انگلیسی نیست.شما هر گونه موسیقی ملی یا محلی را که بخواهید با زبان کشور دیگری بیامیزید به همین مشکل بر می خورید.مثلا در زبان فرانسه تقریبا هیچ نوع تاکید قوی وجود ندارد.تقریبا تمام هجا ها مساوی اند نه در طول بلکه در تاکید.زبان ایتالیائی به دلیل حروف صدادار طولانی و زیبایش معروف است.این توقف ممتد روی حروف صدادار دراغلب موسیقی های ایتالیائی منعکس شده است.از طرف دیگر در اسپانیائی روی حروف صدادار توقف زیادی نمی شود بلکه حروف بی صدا مهم تر به شمار می آیند.زبان آلمانی البته زبان خیلی سنگینی است با وازه های طولا نی و ترکیبات خیلی طولانی از صدا ها.

پس واضح است که ما نمی توانیم به همین راحتی ملودی فولکلوریک کشوری را بر داریم و روی آن شعری با زبان کشوردیگری بگذاریم.این کار به معنی فدا کردن شعر و موسیقی –هردو-است.و این کار دقیقا همان کاری است که در اکثر کارهای راک ایرانی انجام شده است.حتی دیده شده است که بعضی از خوانندگان لهجه ی فارسی خود را در بیان مخارج بعضی از حروف(مثل حرف “ر”) تغییر داده اند و آن را منطبق بر زبان انگلیسی کرده اند.تقلید هائی تا این حد کورکورانه خبر از فاجعه ای تلخ می دهند:
بسیاری از آثار هنری ما به جز تقلید و از خود بیگانگی حرف دیگری ندارند…
شبیه این مطلب را در عرصه های دیگر نیز می توان یافت.استفاده از ساز های ایرانی در غیر از جایگاه و ظرفیت بیانی خود بدون توجه به مشخصات ذاتی آن ها نیز نشان از شتاب زدگی و عدم تفکر دارد.واقعا نمیدانم چه چیزی باعث می شود عده ای فکر کنند صدای تار با صدای گیتار دیستورشن می تواند هم خوانی و هم آهنگی داشته باشد یا بیانی رسا و جدید را عرضه دارد.نمیدانم چه عاملی باعث می شودکه ریشه ها را فراموش کنیم و فقط بخواهیم با تلفیقی سطحی و شتاب زده با کارهائی جدید که بدون تفکر و اندیشه صورت گرفته اند موسیقی آوانگارد اما توخالی خود را به نمایش بگذاریم.
استفاده از کلمات عامیانه و گاه الفاظ رکیک در اشعار معدودی از این موسیقی ها که هیچگونه همخوانی ای با فرهنگ ایرانی ما ندارداز دیگر نمونه های مسخ فرهنگی و از خود بیگانکی بعضی از هنرمندان ماست در برابر فرهنگ غرب که ریشه ها و خاستگاه هائی متفاوت دارد.
به نظر میرسد محدود کردن موسیقی در سال های اخیر, تکامل طبیعی آن را سد کرده است و باعث شده موسیقی از طرقی غیر معقول و نا هنجار به راه خود ادامه دهد.وقتی جریان آب را سد می کنید اولین چیزی که در پشت سد جمع می شود خار و خاشاک و کثافات است.حال اگر به یکباره سد را بردارید این مواد زائد وارد جریان آب سالم میشوند و آن را مسموم میکنند.این بلائی بود که بر سر موسیقی ما آمد:سد کردن جریان طبیعی و سپس آزاد کردن به یکباره ی موسیقی.نتبجه این است که انبوه عظیمی از آثار بی ارزش که بدور از هر گونه منطق هنری و تفکر متعالی است وارد عرصه ی هنر این مرز و بوم شده و فضای آن را سخت آلوده ساخته است .
به هر حال نباید نا امید بود.فرهنگ را اگر به حال خودش بگذاریم عناصر کم ارزش را پس خواهد زد و خودش به پالایش خود خواهد پرداخت.فقط احتیاج به زمان دارد.