دوران نوجوانى در جوامع مختلف با یک سلسله رفتارها و تشریفات دوران بلوغ همراه است که برحسب جوامع مختلف تفاوت مىکند. تشریفات مربوط به دوران بلوغ و ورود به سن بزرگسالى در گذشته با رفتارهائى که دستههاى جوانان زمان ما دارند تا حدى با هم مقایسه شده و منجر به ارائهٔ تئورىهاى عملى در مورد رفتار دسته یا باندهاى جوانان در شهرها شده است.
این مطالعه براساس این فرضیه استوار است که دستههائى از جوانان زیر فشار مسائل مختلف درونى (روانی) و بیرونى (اجتماعی) گرایش به رفتارهاى ویژهاى پیدا مىکنند بدین معنى که همواره خود را از اجتماع نگه داشته و عزلت را بر دوستى و معاشرتهاى جمعى ترجیح مىدهند. در مقابل این نمونه، نمونهٔ دستهٔ دیگر از جوانان که کاملاً با آن متضاد است، مطرح شده است.
دستهٔ دوم از جوانان که در کشورهاى غربى زیاد دیده مىشوند نه تنها از اجتماع فرارى نیستند و به گوشهنشینى و انزوا و تحمل رنج زمان تمایل نشان مىدهند بلکه امنیت و قدرت خود را در همراهى و همفکرى جوانان دیگر جستجو مىکنند و با همنوائى و وساطت آنها گاه علیه جامعه و بزرگتران یک نوع طرز فکر مخالف از خود نشان مىدهد.
تنوع گروههاى جوانان
جوانان را از نقطه نظرهاى مختلف در چند گروه طبقهبندى مىکنند که هر گروه و دسته مسائل احتیاجات خاصى دارند.
- از نظر سنى:
اگر دوران نوجوانى و جوانى را از سن ۱۲ سالگى تا ۲۵ سالگى بدانیم در داخل این سنین چند گروه که هر کدام داراى خصوصیات و نیازمندىهاى ویژهاى است از یکدیگر متمایز مىشود مثلاً گروه ۱۰ تا ۱۲ ساله (نوجوان) ۱۲ تا ۱۵ ساله (بالغ) ۱۵ تا ۱۸ ساله (رشید) و ۱۸ ساله به بالا که در این سن جوان تا جد زیادى پرورش یافته و یا به اصطلاح شخصت او شکل گرفته است.
- گروههاى اجتماعى:
محصلان، کارگران، کشاورزان یا گروههاى دیگرى که در داخل یا خارج این گروهها هستند و هر کدام آمادگى معینى براى درک مسائل دارند و سبک زندگى و خصوصیات خانوادگى آنها با یکدیگر متفاوت است لذا باید از یکدیگر متمایز شوند و برنامههاى خاص براى هر گروه تدارک دیده شود.
- توزیع جغرافیائى:
ممکن است جوانان روستائى را از شهرنشینان و جوانان تهرانى را از سایر دستهها تا حدى متمایز است، زیرا هر دسته داراى خصوصیات فکرى و تمایلات خاصى هستند.
- وضع اقتصادى:
حداقل گروه بىنیاز متوسط الحال و نیازمندان را باید از یکدیگر تفکیک کرد زیرا از نظر شیوهٔ طرح مسائل دوران جوانى و حوائج و نوع خواستهها با یکدیگر متفاوت هستند. از طرفى جوانان نیازها و خواسته و تمایلات مشترکى دارند که ضمن توجه به این تنوع بایستى بیشتر روى این مشترکات آنها تکیه شود و به اصطلاح از مجموع این متغیرها متوسطى بهدست آید که برنامههاى پرورشى تابع آن گردد و این خود بدون اشکال صورتپذیر نیست. آنچه مهم است در اینجا وضعیت گروههاى جوان و نوجوان شهرنشین، بهخصوص کسانى که در شهرهاى بزرگ سکونت دارند.
پرورش فکرى و شخصیت اجتماعى جوانان
لازم است جوانان در انجمنها و گروههاى مختلفى که موجب رشد فکرى و پرورش شخصیت اجتماعى آنان مىگردد، شرکت داده شوند. این انجمنها باید با مشارکت خود آنان تشکیل و اداره شود و فعالیتهاى مختلف ادبى و هنرى و علمى ورزشى آنها را که بهطور طبیعى بدانها علاقمند هستند بهوجود آورد و شکل منظم و صحیحى به آنها بخشد.
تفریح و سرگرمى باید در جهت پرورش شخصیت آنها باشد، باید عادات خوب مانند ورزش، علاقه به مطالعه، علاقه بهکار و فعالیت و نظم و ترتیب به آنها القا شود و همچنین از آنجا که اکثریت جوانان بیشتر داراى منطقى عاطفى هستند لازم است که شیوهٔ برخورد با آنها و با واکنشهائى که در برابر مشکلات دارند بهدرستى رهبرى گردد و در جهت صحیح عقلانى و انسانى سوق داده شود. از طرفى، با توجه به دگرگونىهاى دائمى و تزلزل فکرى بایستى در برنامههاى خاص جوانان سنتها محترم شمرده شود و آداب و رسوم و عادات دیرین ملى تا آنجا که جنبهٔ مثبت دارد مورد توجه خاص قرار گیرد.
بهطور خلاصه براى پرورش فکرى و رشد شخصیت اجتماعى جوانان رعایت نکات زیر شایان اهمیت است:
- جوانان تنها به تفریح نیاز ندارند بلکه کسب اطلاعات و معلومات و نیاز به تجسس و سایر مسائل آموزشى و همچنین پرورش و تلطیف ذوق آنان ضرورى بوده و لازم است راههائى براى ارضاى آن جستجو شود.
- مشارکت و فعالیت جوانان در امرى که مربوط به خود مىباشد، موجب تحقق بسیارى از آرمانهاى آنها است که آنها را از زندگى غیرفعال خارج کرده و به محیط فعال مىکشاند.
- شیوهٔ صحیح تجزیه و تحلیل و تفکر منطقى عملاً باید به جوانان آموخته شود.
- لازم است که اقداماتى بهعمل آید تا تحولى به نفع جوانان روستائى، کارگر و محروم آن صورت گیرد، تا آنها نیز، از نظر پرورشى و آموزش به جوانان شهرنشین و تحصیل کرده نزدیک شوند و بین جوانان شهرها و نقاط مختلف کشور ارتباط برقرار شود.
- پرورش شخصیت جوانان و نوجوانان که اهمیت فوقالعادهاى دارد لازم است صفات خوب و پرورش اراده و واکنشهاى صحیح در مقابل مسائل مورد نظر قرار گیرد.
- با توجه به تزلزل فکرى و تحولات دائمى و روزمره بایستى در پرورش جوانان سنتها محترم شمرده شود و آداب و رسوم و آنچه مورد توجه عموم است همواره مورد احترام قرار گیرد.
- برنامههاى پرورشى جوانان نه تنها در مسائل اجتماعى و مشکلات خاص آنها بلکه در زمینهٔ شغلى و تحصیلى نیز باید راهنمائى آنها باشد.
- به مسئلهٔ بزهکارى نوجوانان و جوانان خاصه در شهرهاى بزرگ توجه خاصى مبذول شود.
علل اهمیت رفتار جوانان در محیطهاى شهرى
رفتار جوانان چه بهصورت انفرادى و چه بهصورت دستهجمعى، بهدلیل آنکه غالباً مشکلآفرین بوده براى خانوادهها و نیز براى جامعه، موضوع بحث و مطالعات متعددى قرار گرفته است. بهخصوص گروههاى جوانان و نوجوانان که به تعداد زیاد در محیطهاى شهرى دست به اعمال خلاف مقررات مىزنند. بهطور کلى نسل جوان امروزه بهخصوص در محیطهاى شهرى از دو جهت اهمیت روزافزونى پیدا مىکند.
- از نظر کمیت، تعداد و تراکم:
نسل جوان در شهرها جایگاه و اهمیت در خور توجهى در همهٔ جوامع پیدا کرده و در اکثر ممالک در حال توسعه تعداد جوانان بیش از رو به افزایش نهاده است، بهطورى که در بعضى از کشورها بیش از ۵۰ درصد جمعیت از ۲۰ سال کمتر دارند این افزایش بیشتر در شهرها مشاهده مىشود و یکى از علل مهم آن توجه روزافزون جوانان به ادامهٔ تحصیل دبیرستانى و دانشگاهى در شهرها است که به خودى خود موجب تجمع و گرد آمدن انبوه جوانان شده است و از این موقعیت بهخصوص در جهت پرورش مثبت مىتوان استفاده کرد. به هر صورت نسل جوان خیلى پیش از گذشته به یکدیگر نزدیک شده و ارتباط مستقیم بین آنها برقرار گشته است و از این لحاظ وجود یک نوع تجمع که با خودآگاهى همراه است و تمرکز جوانان در مکانهاى معین بر اهمیت این گروه در جامعه افزوده است. همچنین تجمع در ورزشگاهها و مکانهاى عمومى نیز حائز اهمیت است.
بهدلیل جوانى جمعیت در ایران و مهاجرت جوانان به شهرها (بهخاطر تحصیل و کار) در چند دههٔ اخیر مرتباً بر حجم جمعیت جوان شهرها افزوده شده است بهطورى که گروههاى نوجوان و جوان کشور بخش عمدهاى از جمعیت را تشکیل مىدهند. بهطور نمونه در سال ۱۳۶۵ جمعیت گروه سنى ۱۴-۱۱ ساله (نوجوان) برابر ۷۱۹/۴ میلیون نفر بوده است که در سال ۱۳۷۰ به ۵۷۲/۵ میلیون نفر و در سال ۱۳۷۲ به ۱۰۲/۶ میلیون نفر افزایش یافته است و پیشبینى مىشود که در سال ۱۳۷۷ این گروه سنى به رقمى معادل ۴۴۰/۷ میلیون نفر افزایش یابد. در طى سالهاى ۷۷-۱۳۶۵ سهم این گروه سنى در کل جمعیت از ۵/۹ درصد در سال ۶۵ به ۱۱ درصد در سال ۷۷ افزایش مىیابد (۱) که عمدهٔ این گروه در شهرها ساکن مىشوند.
(۱) . رجوع کنید به: مستندات برنامهٔ دوم توسعهٔ اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جمهورى اسلامى ایران، جلد پنجم، سازمان برنامه و بودجه، آذر ماه ۱۳۷۲، صفحهٔ ۲۹.
حال اگر گروه سنى ۲۴-۱۵ ساله را جوانان کشور تشکیل مىدهند در نظر بگیریم ملاحظه مىکنیم که تعداد این گروه که در سال ۱۳۶۵، ۴۴۹/۹ میلیون نفر بوده در سال ۱۳۷۲ به ۷۶۱/۱۱ میلیون نفر افزایش یافته و در سال ۱۳۷۷ به بیش از ۱۴ میلیون نفر خواهد رسید.
جمع دو رقم فوق که نوجوانان و جوانان را تشکیل مىدهد در آیندهٔ نزدیک بیش از ۲۱ میلون نفر خواهد بود. در سال ۱۳۷۰ این گروه ۴۴/۱۹ درصد کل جمیعت را نشان مىدهد و نسبت جنسى در آن ۱۰۶ است (۲). بنابراین به لحاظ کمى در انتظار خیل عظیم جمعیت جوان هستیم که چه به لحاظ نیازها و خدماتى که براى آنها ضرورت دارد و چه به لحاظ مسائل پاتولوژیک مستلزم توجه خاصى است.
(۲) . رجوع کنید به: مستندات برنامهٔ دوم توسعهٔ اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جمهورى اسلامى ایران، جلد پنجم، سازمان برنامه و بودجه، آذر ماه ۱۳۷۲، صفحهٔ ۳۳، و نیز مراجعه شود به آمارگیرى جارى جمعیت ۱۳۷۰، نتایج عمومى، مرکز آمار ایران نشریهٔ شمارهٔ ۲۵-۱.
یکى دیگر از ویژگىهاى این دوره از زندگى، روبهرو شدن جوانان با مشکلات عدیدهاى مانند امکان ادامهٔ تحصیلات، پیدا کردن کار و شغل و یا فراهم بودن امکان ازدواج است که هر کدام مشکلاتى را براى جوانان (بهصورت مختلفى براى دختران و پسران جوان) فراهم مىکند (۳). با نگاهى گذرا به وضعیت اشتغال گروههاى سنى مختلف در سرشمارى سال ۱۳۶۵ و میزان فعالیت، اشتغال و بیکارى (درصد بیکارى در جمعیت فعال)، تفاوت میزانهاى فعالیت و اشتغال در گروه سنى ۱۹-۱۵ و ۲۴-۲۰ساله (گروههاى جوانان) بیش از سایر گروههاى است، یا به تعبیر بهتر میزان بیکارى عمومى (نرخ بیکارى در کل جمعیت هر گروه) در گروههاى مذکور بیش از سایر گروههاى سنى است. اکثریت بیکاران در این دو گروه را بیکاران تازه وارد به بازار کار تشکیل مىدهند که بهدلیل نبودن فرصتهاى شغلى تازه، افزایش چشمگیرى داشتهاند. مطالعهٔ وضع سواد و سطح تحصیل بیکاران نشان مىدهد که در مهر ماه ۱۳۶۵ بیش از ۲۵ درصد از آنان داراى تحصیلات متوسطه بودهاند که نتوانستهاند شغل مناسبى بیابند (میزان اشتغال در گروههاى سنى مذکور به ترتیب ۱/۲۱ و ۲/۲۹ و میزان بیکارى ۳/۹ و ۱/۱۰ بوده که بالاترین میزانها را نسبت به سایر گروههاى سنى نشان مىدهد) (۴).
(۳) . نگاه کنید به توسلى، غلامعباس، طرح دو مشکل اساسى جوانان در مجلهٔ پژوهش در مسائل روانى و اجتماعى، سال اول، شمارهٔ ۱، بهار ۱۳۶۵ صفحهٔ ۱۵ تا ۳۰.
(۴) . مهاجرانى، علىاصغر، بررسى نیروى انسانى در ایران، نامهٔ علوم اجتماعى، دورهٔ جدید، شمارهٔ ۳، ۱۳۶۸، صفحهٔ ۱۳۰-۱۲۹.
- از نظر کیفیت:
علاوه بر آنکه آیندهٔ هر جامعه بسته بهوجود جوانان است مسائل مبهم و گاه بغرنجى در تلفیق جوانان با محیط زندگى و تحولات اجتماعى و اقتصادى عصر جدید بهوجود آمده است. در اکثر کشورها مشکلات و نابسامانىهائى از این لحاظ ظاهر گشته است که توجه به زندگى نسل جوان را بیش از پیش ضرورى ساخته است. مسئلهٔ دیگر تعارض فرهنگى نسل جوانان با سنتهاى موجود و بهعبارت دیگر برخورد دنیاى قدیم و جدید است که موجب کشمکش و سرگردانىهاى فراوان در نسل جوان شده است و در این دورهٔ انتقالی گروههائى از جوانان چه از نظر تحصیل و شغل و چه از نظر مدلها و الگوهاى رفتار و کردار نوجوان مخصوصاً دچار سرگردانى هستند و حتى با یک نوع بحران روانى و اجتماعى روبهرو هستند (۵).
(۴) . رجوع کنید به: مجلهٔ: پژوهش در مسائل روانى ـ اجتماعى، مقالهٔ طرح دو مشکل اساسى جوانان، از دکتر غلامعباس توسلى، شمارهٔ ۱ صفحهٔ ۲۰-۲۵، بهار ۱۳۶۵.
این موقعیت را حقایق دیگرى نیز تقویت و تشدید کرده است که ذیلاً بدان اشاره مىشود:
۱. حساسیت فوقالعادهٔ جوانان در مقابل مشکلاتى که در جامعه وجود دارد و بهطور کلى منطق عاطفى آنها.
۲. تحول در نیازهاى زیستى جوانان (در دورهٔ بحرانى بلوغ و ادامهٔ آن در سالهاى بعد).
۳. نداشتن تکیهگاه اجتماعى (از قبیل شغل، خانواده یعنى همسر و فرزند، مقام و موقعیت اجتماعى خاص) که موجب شده است جوان نتواند بهدرستى در جامعه ادغام و جایگزین شود، یا بهعبارت دیگر، دلبستگى قطعى و نهائى نسبت به محیط خود پیدا کند.
۴. غوطهور شدن در آرمانهاى بزرگ و دور از دسترس و داشتن طرز فکر ایدهآلى و سعى در فرار از موقعیتهاى موجود در این دوره از زندگى.
۵. مشکلات تحصیلى و شغلى اقتصادى و مادى و برخى ناامنىهاى اجتماعى.
۶. عدم دسترسى و امکان همهٔ جوانان به تحصیلات عالى و مشکل ورود به دانشگاهها.
عوامل فوق وقتى دست به دست هم مىدهند جوان امروزى را مستعد طغیان و تمرد مىکند و از این لحاظ وظیفهٔ بزرگى بر دستگاههاى تعلیماتى و فرهنگى جامعه تحمیل مىکند این دستگاهها وظیفه دارند که جوانان را به بهترین وجهى کمک کنند، تا از میان این طوفان بحرانها آنها را براى آینده بهترى که در انتظار آنها است آماده سازند. اما هر گروه از جوانان نیازهاى خاص خود را دارند.